یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

سرسره بازی

زمستان برای بچه ها فصل شادی است. در دوران بچگی تصور اینکه شب بخوابید و صبح از خواب بیدار بشوید و همه جا را سفید از برف بیابید رویایی است که تا مدتها دست از سرتان برنمی دارد. اما تصور اینکه یک روز از خواب بیدار شوید و ببینید رودخانه بزرگی مثل کارون یا سفید رود یخ زده است بیشتر به کابوس می ماند تا رویا. تصور کنید جماعتی که یک روز زمستانی در سال 1911 از خواب بیدار شدند و دیدند که آبشار نیاگارا به کلی یخ زده چه حال و روزی داشته اند؟

 

 

 

 

 

آن نقطه های ریز سمت چپ پایین آدم اند البته

----------

http://www.travelblat.com/wp-content/uploads/2012/01/Niagara.jpg 

  

این هم عکسهای نیاگارا بعد از آب شدن یخها

http://www.travelblat.com/wp-content/uploads/2012/01/My-Memorable-Visit-to-Niagara-Falls.jpg

یک لبخندزیبا

 

 

جان من قشنگ نیست؟

شما چند درصد خوشبخت هستید؟


اگر جمعیت کل دنیا را 100 نفر فرض کنیم، با یک محاسبه ساده و استفاده از قوانین تناسب، به درصدهای زیر می رسیم:

از هر 100 نفر 6 نفر کل ثروت دنیا را دارند که از آمریکای شمالی هستند.

از هر 100 نفر 80 نفر در فقر زندگی می کنند.

از هر 100 نفر 50 نفر در اثر سوءتغذیه خواهند مرد.

از هر 100 نفر 70 نفر می توانند بخوانند.

از هر 100 نفر فقط یک نفر تحصیلات عالی دارد.

از هر 100 نفر فقط یک نفر کامپیوتر دارد.

اگر شما هرگز مرگ خویشاوندی را در جنگ ندیده اید و اگر هرگز برده نبوده اید بدانید که از 500 میلیون نفر دیگر خوشبخت ترهستید زیرا آنها دیده اند.

اگر خوراکتان را در یخچال نگه می دارید و پوشاکتان را در کمد و سقفی بالای سر دارید و جایی برای خواب بدانید از 57 درصد کل جمعیت دنیا ثروتمندترید زیرا از هر 100 نفر 57 نفر این امکانات را ندارند.

اگر امروز که بیدار شدید بیشتر احساس سلامت کردید تا مریضی شما خوشبخت تر از یک میلیون نفری هستید که تا آخر این هفته بیشتر زنده نیستند.

اگر جنگ را تجربه نکرده اید و به زندان نرفته اید در شمار 500 میلیون نفر آدم خوشبخت دنیا هستید.

اگر می توانید در مجالس مذهبی شرکت کنید بدون اینکه آزار و اذیت، دستگیری، شکنجه و وحشت از مرگ داشته باشید خوشبخت تر از 3 میلیون نفر در جهان هستید که با ترس و لرز و بیم از مرگ در مراسم مذهبی شرکت می کنند.

اگر در جیب یا کیف خود پول دارید و می توانید گاهی کمی پول خرج کنید جزو 8 درصد آدمهای پولدار دنیا هستید.

اگر پدر و مادرتان هنوز زنده اند و با هم زندگی می کنند واقعا در نعمت به سر می برید.

اگر سرتان را بالا می گیرید و لبخند می زنید و احساس خوبی دارید خوشبخت هستید چون خیلی ها می توانند این کار را بکنند ولی اکثرا نمی کنند.

پس قدر خوشبختی خود را بدانیم و شکرگزار باشیم.

هفته نامه سلامت شماره 145

سیاست و هنر

  

 


 

هیلتر و یکی از نقاشی هایش

فرق سیاستمدار با هنرمند در این است که 

هنرمند بحرانها را تبدیل به انگیزه می کند 

و سیاستمدار انگیزه ها را تبدیل به بحران

از فرمایشات خودم

گنج من قسمت اول

 

بچه تر که بودیم جعبه سوهان قم ( یا احجامی شبیه به آن) محل اختفای گنج هایمان می شد. البته در دنیای کودکانه گنج هم تعریف مخصوص به خود را داراست. اشیا ریز و پرزرق وبرق( و اغلب کم ارزش) مانند تیله شیشه ای یا تکه ای زنجیر برنجی یا تیغ بلند جوجه تیغی می توانست زینت بخش گنجهای کودکانه مان شود.

ظاهرا بزرگتر شده ایم و گنج هایمان شکل آبرومندانه تری به خود گرفته اند اما اگر کمی دقت کنیم می فهمیم که از حیث ارزش خیلی با گذشته فرقی نکرده اند. یعنی هنوز هم به گونه ای داریم خرت و پرتهای بنجلی را جمع آوری می کنیم و در یک جعبه سوهان بزرگتر (به ابعاد آپارتمان یا احجامی شبیه به آن) می چینیم و از نگاه کردن به دارایی پر زرق و برقمان لذت می بریم و قند در دل آب می کنیم. اما یک آزمون کوچک می تواند نشان دهد که این گنج بزرگتر چندان هم با ارزش تر از آن گنج های دوران بچگی نیست.

آزمون:

بر روی مبل، صندلی، فرش، موکت یا زمین خالی بنشینید (وضعیت پاها دل به خواه). چشم ها را ببندید. لازم نیست تمرکز شدید کنید. از دستکاری کردن امواج آلفا و بتا و گامای مغزتان هم خود داری کنید(به قول قدیمترها اشکال از فرستنده است به گیرنده هایتان دست نزنید). از خودتان بپرسید اگر این خانه ای که اکنون در آن حضور فیزیکی دارم آتش بگیرد و تنها 10 ثانیه فرصت داشته باشم که چیزی را از آتش سوزی نجات دهم (فقط یک چیز) به سراغ کدام تکه از گنج با ارزشم خواهم رفت؟ تلویزیون 32 اینچ؟ طلا و جواهرات؟ اسناد ملکی؟ دختر بزرگتر؟ دختر کوچکتر؟ همسر؟ سرویس چینی 200 تکه؟ دیوان حافظ دست نویس با جلد طلاکوب و تذهیب؟ همه؟ هیچ کدام؟....

سوال ساده ای است ولی جوابی بغرنج دارد. و البته همین پیچیدگی جواب است که مرا نتیجه مورد نظرم را می رساند.

درنهایت، اندیشه مرگ همه این گنج ها را بی ارزش خواهد کرد و همین که روبروی آن سوال کهن (بودن یا نبودن) قراربگیریم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض را به طاق فراموشی خواهیم سپرد. اما چه کنیم که این وسوسه مورچه گونه جمع آوری اشیا و دست یافتن به گنج کونت مونت کریستو دست از سرمان برنمی دارد.

بیت:

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است