یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

شراب تلخ دانشگاه آزاد


درباره حمید قبلا نوشته بودم. این هم یک شاهکار دیگر از حمیدعلی رستمی:

چو شد دانشگه آزاد تاسیس

شرابی تلخ اندرجام کردند

سپس با طبل تبلیغات بسیار

جوانان وطن را خام کردند

مرا انداختند اندر قرض وقوله

پگاه عمر مخلص شام کردند

چنان توصیف این مبحس نمودند

که وصف خلد در افهام کردند

نه استادی نه سلفی نه سرابی

فقط تشویش در ابرام کردند

چنان شهریه ها را برده بالا

که سرها را پر از سرسام کردند

بنا بوده بنا سازند سلفی

 به صدها وعده ما را رام کردند

معایب را به پشت پرده پنهان

محاسن را به روی بام کردند

چنین دانشگهی با ارز آزاد

چرا ایجاد بهر عام کردند؟؟

زوگزوانگ جاودانه


گاهی در یک ترافیک گیر می کنید. در یک کوچه فرعی می پیچید ولی باز هم به یک گره دیگر برخورد می کنید. از هر طرف که می روید بازهم به ترافیک می خورید. اگر در شطرنج به چنین وضعی برخورد کردید در زوگزوانگ قرارگرفته اید. نوبت حرکت با شماست ولی هیچ حرکت مناسبی ندارد و هر هرکتی که انجام دهید به ضرر شماست. ولی گاهی زوگزوانگها حالتی جالب به بازی می دهند. در بازی زیر حرکت به ظاهر آرام سیاه سبب تسلیم شدن سفید می شود در حالیکه تقریبا تمام مهره ها در بازی هستند ولی سفید در یک زوگزوانگ قرار گرفته که هر حرکتی به باخت وی منجر خواهد شد. این بازی در سال سال 1923 بین زامیش(سفید) و نیمزویچ (سیاه) انجام شود و زوگزوانگ جاودانه نام گرفته است.(توضیحات بازی از خود نیمزویچ)



1. d4 Nf6 2. c4 e6 3. Nf3 b6 4. g3 Bb7 5. Bg2 Be7

دفاع هندی وزیر

6. Nc3 0-0 7. 0-0 d5 8. Ne5 c6

دفاع از پوزیشن

9. cxd5?! cxd5 10. Bf4 a6

دفاع از c4 با a6 و بعد b5

11. Rc1 b5 12. Qb3 Nc6

روح. بدون صدا به c4 نزدیک می شود

13. Nxc6


زمیش دو تمپو را فدا می کند(عوض کردن اسب e5برای اسبی که تقریبا توسعه پیدانکرده) محض حمله به روح

13... Bxc6 14. h3? Qd7 15. Kh2 Nh5


می توانستم با Qe7 و حرکت اسب به d7-b6-c4 روح دیگری وارد بازی کنم اما می خواستم بر جناح شاه تمرکز کنم



16. Bd2 f5! 17. Qd1 b4! 18. Nb1 Bb5 19. Rg1 Bd6 20. e4 fxe4!

قربانی با اثر غافلگیرکننده  که محاسبات زیر را در پی دارد: دو پیاده و عرض هفتم و جناح وزیر که رها شده تنها در عوض یک مهره من.

21. Qxh5 Rxf2 22. Qg5 Raf8 23. Kh1 R8f5 24. Qe3 Bd3 25. Rce1 h6!!



یک حرکت درخشان که حریف را دچار زوگزوانگ کرده است. سفید هیچ حرکتی ندارد. اگر e,g آنگاه Kh2 یا g4 سپس با Rgf3 مواجه خواهد شد. سیاه می تواند الان با خیال راحت منتظر بماند.


0–1

قصه سبحانی ما اعظم شانی گفتن بایزید

سلطان العارفین ،بایزید بسطامی، در حلقه مریدان نشسته بود که از خود بی خود شد و ندا برآورد: نیست خدایی جز من، پس بپرستید مرا. یکی از مریدان گفت: سبحان الله یا شیخ! رو به مرید کرد و گفت: سبحانی ما اعظام شأنی. پاک و منزه منم و چه بلندمرتبه جایگاهی است من دارم.  هنگامی که به خود آمد مریدان احوالش را با وی بازگفتند. بایزید جواب داد که این گونه سخنان کفر است و کسی که چنین سخنی بر زبان آورد ریختن خونش حلال است. اگر باز هم چنین سخنانی بر زبانم جاری شد مجاز هستید که همان لحظه حکم قتل مرا اجرا کنید. پس از شنیدن این فتوا مریدان بایزید هر یک کاردی در زیر لباس پنهان می کردند تا اگر استاد دوباره در وسط درس سخنی کفرآمیز گفت همانجا به خدمت وی برسند و حکم خدا را به جای آورند.

پس از چندی بایزید دوباره از خود بی خود شد و این بار ادعا کرد که در میان لباسش چیزی جز خدا نیست. مریدان با شنیدن این حرف انگار که رمز شب را شنیده اند. کاردها برکشیدند و به پیکر پیر خویش حمله بردند. اما از قضا هر کدام که بر بدن شیخ زخمی می زد از همان نقطه زخمی می شد. کسی که به گردن بایزید کارد می کشید گلوی خودش بریده می شد و آنکه چاقو در شکم بایزید فرو می برد شکم خودش سفره می شد. چند لحظه ای نگذشته بود که همه مریدان کشته و زخمی بر زمین ریختند و شیخ همچنان در میان دریای خون نشسته بود بی خود.

مثنوی داستان زیاد دارد. مولوی در مثنوی به نقالی پرداخته است اما خود را در سطح نقالی محدود نساخته. مولوی از بیان هر داستان هدفی دارد. هر داستان مانند چراغ قوه کوچکی است که وظیفه دارد راه پیش رو را برای خواننده روشن کند. البته پای در راه گذاشتن یا نگذاشتن دیگر به خود خواننده بستگی دارد. مولوی از بیان هیچ داستانی ابا ندارد. واقعی بودن یا خیالی بودن داستانها ربطی به مولوی ندارد. برای او داستان تنها ابزاری است برای هدفی والاتر. 

اما شرح داستان بالا با توضیحات خودم  یا حق!

ادامه مطلب ...

شما چند درصد خوشبخت هستید؟


اگر جمعیت کل دنیا را 100 نفر فرض کنیم، با یک محاسبه ساده و استفاده از قوانین تناسب، به درصدهای زیر می رسیم:

از هر 100 نفر 6 نفر کل ثروت دنیا را دارند که از آمریکای شمالی هستند.

از هر 100 نفر 80 نفر در فقر زندگی می کنند.

از هر 100 نفر 50 نفر در اثر سوءتغذیه خواهند مرد.

از هر 100 نفر 70 نفر می توانند بخوانند.

از هر 100 نفر فقط یک نفر تحصیلات عالی دارد.

از هر 100 نفر فقط یک نفر کامپیوتر دارد.

اگر شما هرگز مرگ خویشاوندی را در جنگ ندیده اید و اگر هرگز برده نبوده اید بدانید که از 500 میلیون نفر دیگر خوشبخت ترهستید زیرا آنها دیده اند.

اگر خوراکتان را در یخچال نگه می دارید و پوشاکتان را در کمد و سقفی بالای سر دارید و جایی برای خواب بدانید از 57 درصد کل جمعیت دنیا ثروتمندترید زیرا از هر 100 نفر 57 نفر این امکانات را ندارند.

اگر امروز که بیدار شدید بیشتر احساس سلامت کردید تا مریضی شما خوشبخت تر از یک میلیون نفری هستید که تا آخر این هفته بیشتر زنده نیستند.

اگر جنگ را تجربه نکرده اید و به زندان نرفته اید در شمار 500 میلیون نفر آدم خوشبخت دنیا هستید.

اگر می توانید در مجالس مذهبی شرکت کنید بدون اینکه آزار و اذیت، دستگیری، شکنجه و وحشت از مرگ داشته باشید خوشبخت تر از 3 میلیون نفر در جهان هستید که با ترس و لرز و بیم از مرگ در مراسم مذهبی شرکت می کنند.

اگر در جیب یا کیف خود پول دارید و می توانید گاهی کمی پول خرج کنید جزو 8 درصد آدمهای پولدار دنیا هستید.

اگر پدر و مادرتان هنوز زنده اند و با هم زندگی می کنند واقعا در نعمت به سر می برید.

اگر سرتان را بالا می گیرید و لبخند می زنید و احساس خوبی دارید خوشبخت هستید چون خیلی ها می توانند این کار را بکنند ولی اکثرا نمی کنند.

پس قدر خوشبختی خود را بدانیم و شکرگزار باشیم.

هفته نامه سلامت شماره 145

سیاست و هنر

  

 


 

هیلتر و یکی از نقاشی هایش

فرق سیاستمدار با هنرمند در این است که 

هنرمند بحرانها را تبدیل به انگیزه می کند 

و سیاستمدار انگیزه ها را تبدیل به بحران

از فرمایشات خودم