یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

آیا هوش ثگصی است؟



از نوشته های آزموزیس جونز

فرق حق با اولویت

دو سه ساعت پیش یکی از شبکه های تلویزیون یه برنامه گذاشته بود مجری نامحترم برنامه از چند تا خانوم در خیابون سوال می کرد اولویت اول زندگی شما در چیست؟ یکی می گفت ازدواج یکی می گفت کار یکی می گفت تحصیل بعد می پرسید اینکه برید فوتبال رو در استادیوم ببینید اولویت چندم شماست؟ یکی می گفت اصلا اولویت نیست. یکی می گفت اصلا مهم نیست یکی می گفت اولویت آخر بعد در استدیو کارناشناس برنامه رو به دوربین و با حرارت می گفت که اره. مسئولان باید بدانند که مردم از اولویتهای زندگی شون کوتاه نمیان کی گفته استادیوم رفتن اولویت خانوم هاست. همون طور که دیدیدیم هیچ کسی چنین اولویتی نداره. مسئولان باید به اولویتهای مردم بها بدن و از این مزخرفات.

یکی هم نبود از این کارناشناس نامحترم بپرسه اخه چه ربطی داره این به اون مگه کسانی که می خوان برن استادیم (چه زن و چه مرد) از اولویتهای شون حرف زدن. بحث سر حق و حقوق مردم هست نه اولویتهایشون زنها می گن بر اساس قانون  اساسی جمهوری اسلامی هیچ کس حق نداره مانع ورود خانمها به ورزشگاه ها بشه. اگر هم تا حالا این رفتار از طرف دولت اعمال شده غیرقانونی هست اینها می گن ما حقمون رو می خوان 
مثه این میمونه که به کارناشناس نامحترم نابرنامه بگویند که خب جناب اولویت اول زندگی شما چیه؟ ایشون هم در پاسخ می گه مثلا قبول شدن بچه م توی کنکور. بعد یارو بیاد بگه خوب حالا چون تو اولویت اول زندگی ت رانندگی نیست از فردا حق نداری پشت فرمون ماشینت بشینی؟ آخه بابا عقلتون کجاس؟
با همین کارشناس ها هست که الان بعد چهل سال که از انقلاب می گذره هنوز رشد اقتصادیمون منفی شده. بابا مسئولان نه دنبال اولویت مردم باشید و نه به دنبال حق و حقوق اونها. فقط جان بچه تون این کارشناس ها تون رو عوض کنید. خودش درست می شه
به قرآن

شاهکاری دیگر از خانه ملت

گزارش تسنیم را بخوانید که بسی آموزنده است.
خلاصه ی بیانات رهبری را هم بخوانید تا ببینید بین آنچه که ایشان به حق از نظام آموزشی کشور درخواست کرده اند و آنچه که نمایندگان ملت به ناحق در حال جا انداختن آن هستند چقدر تفاوت است:


من همین‌جا این حرفی را که گاهی هم گفته‌ام به مسئولین آموزش‌ و پرورش [تکرار می کنم‌]؛ شاید به مسئولین محترم فعلی نگفته باشم امّا قبل ها مکرّر گفته‌ام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود امّا زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست، زبان علم که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس به‌عنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصراری است؟

این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوی است.

[مثلاً] زبان اسپانیولی؛ امروز کسانی که به زبان اسپانیولی حرف میزنند کمتر از کسانی نیستند که به زبان انگلیسی حرف میزنند؛ در کشورهای مختلف، در آمریکای لاتین یا در آفریقا کسان زیادی هستند. مثلاً میگویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم برای آنها کار بکنم، امّا مثال دارم میزنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانی تعلیم داده نمی شود؟

زبان های کشورهای پیشرفته‌ی شرقی هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است.

آقا جان! در کشورهای دیگر به این مسئله توجّه می کنند و جلوی نفوذ و دخالت و توسعه‌ی زبان بیگانه را می گیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجیِ انحصاریِ مدارسمان، مدام داریم می‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستان ها و در مهدِکودک‌ها! چرا؟

ما که میخواهیم زبان فارسی را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتی‌] کرسی زبان را در یک‌جا تعطیل می کنند، باید تماس های دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسی زبان را تعطیل کردید. نمی گذارند، اجازه‌ی دانشجو گرفتن نمی دهند، امتیاز نمی دهند، برای اینکه زبان فارسی را یک‌جا می خواهیم ترویج کنیم؛ آن‌وقت ما بیاییم زبان آن ها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم.

این عقلائی است؟ من نمیفهمم! این را داخل پرانتز گفتم، برای اینکه همه بدانند، توجّه کنند. [البتّه‌] نمیگویم که فردا برویم زبان انگلیسی را در مدارس تعطیل کنیم؛ نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چه‌کار داریم میکنیم؛ بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلی در این کشور پرورش بیابد، و با چه خصوصیّاتی.

out of frying pan into the fire یا مرحمت فرموده ما را مس کنید

Right stuff ver1.jpg


کلا توی ایران دو نوع آدم داریم:
دسته ی اول زندگی شان به شدت وابسته به اینترنت است.
دسته ی دوم زندگی شان خیلی وابسته به اینرنت نیست.
آقای جهرمی با هدیه ی مجانی کرونایی خود رسما گند زد به زندگی دسته ی اول چون سرعت اینترنت رسیده به زیر آن موقعی که کارت اینترنت دیال آپ می خریدیم و حتی دیگر نمی توانیم پیج اول گوگل رو بازکنیم.
حالا اگر شبی نصفه شبی بیدارشدید و متوجه شدید که سرعت نت بهبود پیدا کرده است بد نیست فیلم جنس درست را دانلود کنید و ببینید. خلاصه ی داستان مربوط است به زمانی که آمریکایی ها تصمیم گرفتند در رقابت را روسها تعدادی خلبان را انتخاب کرده و به عنوان فضانورد تعلیم بدهند تا در مسابقه ی فضایی از روسها عقب نیفتند. نه داستان البته برای من مهم است و نه چیزهای فنی مثل سناریو و فیلم برداری و .
نکته ی جالب این فیلم از دید من در حس همکاری و تیم ورک گروه منتخب خلبان هاست. فیلم نشان می دهد که این افراد از واحدهای مختلف نظامی مانند نیروی دریایی، نیروی هوایی، تفنگداران دریایی و . انتخاب می شوند و به شدت با هم رقابت دارند. اما به محض اینکه گروه نهایی انتخاب می شوند تمام اختلاف ها را کنار می گذارند و پشت همدیگر قرار می گیرند انگار که 20 سال است با همدیگر دوست و همکار هستند. واقعا من نمی دانم این روحیه را غربی ها از کجا آوردند و به مردمشان تزریق کردند؟ کاش یک ده هزارم این روحیه ی همکاری و تعاون را مردم ما داشتند.
خلاصه بجنبید که غفلت موجب پشیمانی است.
پی نوشت: خود چارلز ییگر، اولین کسی که رسما از دیوار صوتی گذشت، در فیلم و در نقش یک ژنرال آمریکایی بازی کرده است.

میان ماه من تا ماه گردون


 http://s6.picofile.com/file/8392045800/%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C.jpg

اصولا برای مردم ایران سخت است که میان رویاهایشان و واقعیت فرق بگذراند. همین که در رویاهایشان ببینند که ایران قهرمان مثلا جام جهانی فوتبال شده است فکر می کنند که الان علی دایی یا علی پروین جام را بالای سر گرفته اند و در حال پیاده شدن از هواپیما هستند. اگر هم ایران قهرمان جام جهانی نشده حتما به خاطر توطئه ی دیگران است. این دیگران هم تعریفی موسع دارد و بسته به مورد از ساواکی و منافق تا بن سلمان و ترامپ تغییر می کند.

حالا یک بنده ی خدایی که به سفرهای فضایی علاقمند بوده برداشته عکسی از یک لباس فضایی با آرم سازمان ناسا گذاشته و توضیح داده که ایران یکی از تولیدکننده های لباس فضایی جهان است. وزیر محترم مخابرات هم که جوانی است مردمی و بالاخره عضوی از جامعه ای ایرانی است و از متن مردم برخواسته و  در مجموع رویاهایی کماکان مشابه با بقیه مردم ایران دارد این ایده را روی هوا زده است: چه بهتر از این. حالا که در دوران پسا برجام هستیم و به حمدالله تمام تحریم ها با قوت بازگشته اند و سرجای خودنشسته اند و برّ و برّ ما را نگاه می کنند لباس فضایی می دوزیم و صادر می کنیم به چین و روسیه. هم ارزآوری می کنیم و هم توی دهان غرب و آمریکا می زنیم.

لذا ایشان دستور داده اند به مسئول روابط عمومشان که یک عکس لباس فضایی کاملا ساخت ایران را در کنار پرچم مقدس جمهوری اسلامی قرار داده عکس بگیرند تا ایشان آن عکس را در توئیتر خود منتشر کنند و هم شادی را به اردوی خودی بیاورند و هم غم را به اردوی دشمن هدیه کنند. اما دریغ که یک مشت مردم بیکار برای این جوان رعنا دست گرفته اند که: ای بابا ! این دیگر چه کسی است؟ این که لباس هالوونین همان مردمی است که شب و روز مرگ بر آنها می گوییم. حتی بعضی بیکارترها رفته بودند در آمازون قیمت لباس را هم درآورده بودند.

خلاصه کرکر خنده راه افتاده بود در فضای مجازی که بیا و ببین. من فرصت نکردم تا به موقع به این خبر واکنش نشان بدهم چرا که سرگرم قضیه ی سقوط هواپیمای اوکراینی و شجاعت فرمانده ی هوافضای سپاه بودم در اعتراف به اشتباه مجموعه ی زیردستشان بودم . همانطور که مستحضر هستید این بزرگوار گردنشان هم از مو باریکتر بود و پس از سه ماه از فرود اجباری هواپیمای مسافربری اوکراینی با سر در بیابانهای اطراف تهران همچنان به صندلی ریاست خود چسبیده اند که اینها هم البته از مزایای داشتن گردن نازک است.

http://s7.picofile.com/file/8392045868/1128197_238.jpg

خلاصه اینکه  قصد داشتم همان موقع که عکس بالا توسط وزیر محترم مخابرات توئیت شد بیایم و با مردمی که ایشان را مسخره کرده بودند دعوا کنم که: نه تنها نباید این بزرگوار را مسخره کنید بلکه باید خداوند را شاکر باشید که وزیر محترم آنقدر رشد عقلی داشته اند که بدانند اصولا انسان در فضا نیاز به لباس و فضایی و . اینها است. چرا؟ چون دو سه سال قبل که باز از یکی از رویاهاشان رونمایی کرده بودند یک کپسول فضایی را در باغ کتاب تهران به نمایش گذاشتند و گفتند که قرار است این کپسول اولین ایرانی (بعد از آن خانم مایه دار که با مایه ی شوهر به فضارفت و البته من حاضر نیستم اسمش را در این مکان مقدس بیاورم) را به فضا ببرد. خوب! که چی! قضیه این است که در آن زمان وزیر محترم مخابرات برداشته بود این بنده ی خدا را با پای بدون جوراب نشانده بود در کپسول. یعنی اینکه وزیر عزیزمان فهمیده که برای فضانوردی لباس فضایی هم لازم است خودش کلی پیشرفت است چون فضانورد قبلی را قرار بود بدون کفش و جوراب بفرستند به فضا. عکسش هم هست. ببینید:

 

http://s6.picofile.com/file/8392045792/2856_617.jpg


پی نوشت: از بزرگورانی که از علوم فضایی سررشته دارند تقاضا می کنم بفرمایند که در این کپسول به چه گونه چفت می شود؟ قفلی، کلیدی، چیزی نمی خواهد؟ شاید هم درش مغناطیسی است مثل در یخچال بسته می شود. خلاصه اینکه زودتر ما را از نادانی دربیاورید لطفا.

http://s7.picofile.com/file/8392045984/capsule_model.jpg


http://s6.picofile.com/file/8392046000/2857_1.jpg