یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

خصوصی سازی پول

https://s17.picofile.com/file/8425235076/index.jpg

بعضی از حرفها رو انقدر از بچگی توی گوش آدم می خونن که آدم فک می کنه اینها وحی منزل هستند و اگر بر خلاف اونها عمل بشه آسمون به زمین میاد یا زمین به آسمون میره. بچه که بودیم میگفتن:" آدم نباید آتیش بازی کنه! آتیش بازی کنی شب می شاشی تو جات! " راستش ما خیلی شبها آتیش بازی نمیکردیم اما صبحش میدیدم که لاحاف و دوشک مون بارونیه.

یا مثلا میگن که دولت باید برای همه مدرسه مجانی درست کنه و هر کسی که خواست درس بخونه از اول ابتدایی تا روزی که دیپلم بگیره رو باید خرج ش رو دولت بده. حالا با چه منطقی والله اعلم؟ یا مثلا میگن دولت باید دانشگاه داشته باشه و از جیب پیرزن و پیرمرد فقیر دربیاره بده به من که بچه گوساله مو با پول مالیات فقرا بفرستم بره دانشگاه درس بخونه که از دانشگاه اومد بیرون بشه راننده اسنپ (قصد توهین به رانندگان عزیز اسنپ رو ندارم حتا اگر دختر مردم رو وسط بیابون پیاده کنن که چرا یه تار موت بیرونه؟).

یکی از این گزاره های جعلی و بیخودهم این هست: هر کشوری باید یه دولت ملی داشته باشه و هر دولت ملی باید یه بانک مرکزی داشته باشه و هر بانک مرکزی وظیفه داره یه پول ملی در اون کشور به جریان بیندازه.

این که تنها دولت و دولت باید پول چاپ کنه انقدر توی گوش ما خونده شده که هر نوع دیگه ای از انتشار پول رو مساوی با کفر ابلیس می دونیم. اما واقعیت های تاریخی چیزهای دیگری میگن. اونها که زیارت کربلا و نجف نائل شدند شاهد بودند که در این شهرها همزمان با دینار عراق، دلار آمریکا و ریال ایران هم رواج داشته و بدون هیچ اشکالی مردم ازشون استفاده می کردن. در غرب افغانستان هم الان همین وضع حاکمه. در زمان ساسانیان هم در خاورمیانه هم دینارهای طلای بیزانسی رواج داشت و هم درهم های نقره ی ساسانی.

قبل از اینکه به معرفی کتاب فون هایک بپردازم بیایید و چند وضعیت فرضی رو با هم مرور کنیم:

  1. فرض کنید که شما یه پولی دارید و میخواهید که باهاش سرمایه گذاری بکنید. اگر دو تا چیز توی بازار باشه که یکی قیمتش رشد کنه و اون یکی قیمت ش پایین بیاد کدوم رو انتخاب می کنید؟ مثلا زمین قیمتش رشد کنه و دلار پایین بیاد. هر آدم عاقلی در این مورد میره سراغ زمین.
  2. فرض کنید که شما حقوق بگیر هستید. یه حقوق ثابت از دولت یا شرکت خصوصی می گیرد و می خواهید با اون خرید کنید. دوست دارید که در عرض یک ماه که حقوق تون مصرف میشه قیمت همه چیز ثابت باشه یا بالا و بالاتر بره؟ بالارفتن قیمت یعنی شما با همون پول ثابت مقدار کمتری می تونید خرید کنید(مثلا مرغ و برنج و گوشت).
  3. فرض کنید که شما به جای پول با طلا حقوق بگیرید و ارزش طلا نسبت به اجناس دیگه ثابت باشه. ترجیح میدید که به گذشته برگردید و با اسکانس کاغذی حقوق بگیرید؟
  4. فرض کنید که یه پولی در کشور جاری باشه که  مثل طلا ارزش نسبتا ثابتی داشته باشه. اون وقت برای شما فرق میکنه که با طلا حقوق بگیرید یا اسکناس کاغذی؟
تمام فرضهای بالا بر یک اصل روانشناسی استوار هستند: ما وقتی پولی به دست میاریم (چه اون رو پس انداز کنیم و چه سرمایه گذاری) دوست نداریم که پول مون رو از دست بدیم مخصوصا با بی ارزش شدن اون. ولی در جهان واقعی آیا امکانش هست که پولی رایج باشه که ارزش ش رو در طول زمان از دست نده؟

فون هایک در کتاب خصوصی سازی پول در حدود 50 سال قبل (کتاب مال 1976 هست) موقعیت فرضی رو در نظر میگیره که چند بانک خصوصی اجازه نشر ارزهای خصوصی خودشون رو داشته باشن. چه اتفاقی می افته؟ هر بانکی می خواد ارز بیشتری روانه بازار کنه تا وضع ش بهتر بشه ولی برعکس با زیاد شدن اون ارز ارزش ش نسبت به ارزهای دیگه کم میشه و در نتیجه خود بانک ضرر میکنه. در نتیجه هر بانکی که دست به انتشار ارز خصوصی می زنه باید انتظار ارز خودش رو کاملا کنترل کنه و حجم اون رو به اندازه ای نگه داره که ارزش ارز اون بانک مثلا به اندازه یه مقدار ثابتی از طلا یا نقره یا مثلا نفت خام بشه. در این صورت در یک حاشیه ی کوچکی میتونه با وام دادن یا جمع کردن ارز از بازار ارزش ارز خودش رو حفظ کنه. مردم هم که ببین یه ارزی وجود داره که ارزش ش تقریبا ثابت هست متمایل میشن که ازش بیشتر و بیشتر استفاده کنند و خود به خود این ارزهای خصوصی رایج میشن. بانکهایی هم که وسوسه بشن و بی خود و بی جهت ارز بی حساب کتاب وارد بازار کنند بعد از یه مدت اعتماد مردم رو از دست می دن و خود به خود ورشکسته میشن.

هایک میگه که الان شاید امکان انتشار این ارزها وجود نداشته باشه اما با رشد کامپیوتر و برنامه های کامیپوتری بانکها می تونن اطلاعات کافی از بازار و قیمتها کسب کنند و حجم ارزی رو که انتشار می دهند به خوبی مدیریت و کنترل کنند. از دید فون هایک انتشار ارزهای خصوصی میتونه انتظارات مردم رو برای داشتن یه پول با ارزش ثابت (تقریبا ثابت البته) برآورده بکنه. این نظریه شاید هنوز در جامعه ما زود باشه که مطرح بشه ولی انقلابی که تکنولوژی بلاک چین ارائه کرد و ورود پولهایی که حتا توسط یک بانک حرفه ای هم منتشر نشدن به بازار نوید این رو میده که کم کم پولهای ملی و اسکناس جای خودشون رو به رمزارزهایی مانند اتریوم و بیت کوین بدهند.

البته هر کاری در اوایل مشکلات خودش رو خواهد داشت. فرض کنیم که من یه قرار داد ببندم که مثلا پشت بام شما رو ایزوگام کنم و به جای دستمزد اتریوم بگیرم. در همان لحظه که شما دارید اتریوم رو به حساب من واریز می کنید یک شبکه از هکر های اتریوم رو هک بکنند و پول شما دود بشه و بره هوا (محض اطلاعتون اتریوم یه بار هک شده). یعنی اتریوم کلا از صحنه خارج بشه. حالا اگر من برم دادگاه شکایت کنم، دادگاه  بر اساس کدوم رمزارز یا پول ملی یا چی  بدهکارم رو به پرداخت بدهی ش محکوم کنه؟ یعنی میخوام بگم که چه پول خصوصی و چه رمزارز هنوز از ابعاد حقوقی، اجتماعی، روانشناسی و ... زیادی باید به دقت مطالعه بشن تا بتونند به درستی جای پول های خصوصی رو بگیرن.

با وجود این اشکالات( که بعضی در آینده با تکنولوژی های جدید حل خواهند شد) هایک انتشار پول خصوصی رو حلال بسیاری از مشکلات میدونه:

  1. با وجود پول خصوصی که توسط چندین بانک رقیب منتشر میشن اصل رقابت باعث میشه که هر بانکی سعی کنه بهترین کیفیت رو با کمترین هزینه برای مشتریانش بوجود بیاره. یعنی همون طور که مثلا بنز و تویوتا رقابت می کنند بین بانکهای منتشر کننده پول خصوصی هم رقابت بوجود میاد و سود این رقابت نصیب مردم میشه.
  2. با وجود پول خصوصی دیگه نیازی به دستگاه طویل و عریض بانک مرکزی نداریم و جمع ش می کنیم. به همین قشنگی.
  3. با وجود پول خصوصی دیگه با تورم و کاهش دائم ارزش پول ملی روبرو نمیشیم. افزایش حجم پول و تورم برای بانک خصوصی که پول منتشر کرده مساوی هست با خودکشی.
  4. با وجود پول خصوصی دولت دیگه نمیتونه با چاپ پول بدون پشتوانه کسر بودجه خودش رو جبران کنه و هزینه ی اون را با تورمهای بالا به گرده ی مردم بندازه. دولتها مجبور میشن که به اندازه جیب شون خرج کنن و احتمالا دیگه پولی براشون باقی نمیمونه که بخوان باهاش هزینه انواع محورهای مقاومت در گوشه و کنار جهان رو بدن یا آب خلیج فارس رو پمپ کنن به دریای خزر و بالعکس. کلی از پروژه های مسخره ی پول ملت حروم کن خود به خود جمع میشه.
فون هایک کتاب خودش رو در تضاد با نظریات کینز و فریدمن نوشته. به پول دیجیتال و رمزارز هم اشاره ای نکرده. اما فریدمن در فیلمی که در حدود ده سال قبل از تولد بیت کوین درش صحبت کرده آینده ی جالبی رو برای رمزارزها پیش بینی کرده. فیلم رو با هم ببینم: