یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

من و استاد


می گویم: حاج آقا! کتاب متاب چی می خونی؟

می گوید: همین کتابهای درسی مون رو. کتابهای حوزوی.

می گویم: اون که بعله! منظورم کتابهای متفرقه است. داستانی؟ رمانی؟ نمایشنامه ای؟

می گوید: نه! فرصت مطالعه ندارم.

می گویم: خوب حاج آقا! فیلم میلم چی می بینی؟

می گوید: به ندرت فیلم می بینم. گاهی همین فیلمهای تلویزیون خودمون رو می بینم.

می گویم: اون که بعله! منظور اینکه سینمایی؟ سریالی؟ لاستی؟

می گوید: نه! وقت فیلم دیدن ندارم.

می گویم: حاجی موسیقی چی گوش می دی؟

می گوید: هیچی!

می گویم: نمی شود که! بالاخره این چیزا که جوون ها گوش می دن... شما هیچی ش رو  نشنیدی؟

می گوید: نه!

می گویم: حاجی تفریح چی؟ ورزشی؟ هنری؟ مسافرتی.

می گوید: گاه گداری یه کوه نوردی می کنیم.

می گویم: خدا رو شکر!

پی نوشت: خیلی دوست دارم بدانم گروهی که نه مطالعه می کنند نه با سینما میانه ای دارند و نه با موسیقی سرسازش دارند چگونه می توانند با نسل جوان جامعه شان ارتباط برقرار کنند؟ 20 سال دیگر چگونه می خواهند بر این کشور حکومت کنند، کشوری که هیچ یک از مردمش را نمی شناسند؟

عشق چیست ؟


عشق اشتباه فاحش یک فرد در متفاوت دانستن یک آدم خیلی معمولی از بقیهٔ آدم‌های معمولی است .جورج برنارد شاو
عشق اشتباه فاحش یک فرد در متفاوت دانستن یک پل با دیگر پل ها است.
رضاکیانی