یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

کلمات قصار


ناصر خسرو:

خنده از بی‌خردی خیزد، چون خندم/ که خرد سخت گرفته‌ست گریبانم.

چند شخصیتی

https://s18.picofile.com/file/8436144076/wolf_side_face_23_2147640034.jpg

مرد جذاب بود. زن مجذوب، اما سردرگم.

همان طور که قدم می زدند زن بی اختیار پرسید:« چرا همه ی روابط قبلی تو این قدر کوتاه بودند؟»

مرد به بالا نگاه کرد،

«راستش را بخواهی من مشکل کوچکی دارم ...»

بعدتر، کارآگاه پلیس با دیدن ظاهر هولناک و بدن غرق در خون دختر جوان در زیر نور قرص کامل ماه، چهره در هم کشید.

در دوردست، گرگی زوزه کشید.

مارک ترنر

(از کتاب 55 داستان کوتاه)

پی نوشت: یکی از بهترین داستانهای کوتاهی بود که تو عمرم خوندم. ظاهرا بی معنیه ولی یه معما توش هست که تا حل نشه داستان همین طوری بی معنی می مونه. برو سراغ حل کردن معماش.

معبود های من- قسمت چهارم: سیب و سرگشتگی

https://s19.picofile.com/file/8434851050/00024402.jpg

از جمله وبلاگهایی که من به شدت طرفدارشون بودم و دنبال می کردم وبلاگی بود به نام سیب و سرگشتگی. این وبلاگ توسط چند تا خانم اداره می شد و به شدت رنگ و بوی فمنیستی داشت. البته بعضی وقتها نوشته های خوانندگان ش رو هم منتشر می کرد که خوب بعضیاشون مرد بودن. بعد از یه مدت وبلاگ رو پس ورد دار کردن و فقط به خواننده های خاصی سرویس می دادن که البته من جزو اونها نبودم.... الان مدتهاس که دیگه نمیدونم اونجا کسی مینویسه یا خیر... من چند تا از نوشته هاشون رو هنوز نگه داشتم که میتونید دانلود کنید و بخونید.

پی نوشت1: منظور از سیب و سرگشتگی اشاره به داستان حوا است و خوردن سیب بهشتی و بعد رانده شدن اونها به زمین.

پی نوشت2: عکس بالا رو به عنوان لوگوی وبلاگشون انتخاب کرده بودن که بازم اشاره به همون داستان آدم و حواس.