یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

اتوپیای تائو

کشوری کوچک و جمعیتی اندک؛

ماشین دارند اما نیازی به آن احساس نمی کنند.

مرگ را جدی می گیرند و آرزوهای دور و دراز ندارند.

قایق و ارابه دارند، اما سوار نمی شوند.

زره و سلاح دارند اما آنها را بر نمی گیرند.

به جای نوشتن، با چوب خط حساب هایشان را نگاه می دارند.

غذا و لباسشان ساده و خوب، خانه شان امن، و راضی از زندگی.

ده همسایه در دیدرس شان است؛

صدای خروس و پارس سگانشان را می شنوند؛

اما پیر می شوند و می میرند در حالیکه پای از ده خود بیرون نگذاشته اند. 

ترجمه آخرین دفتر تائو ته جینگ

مترجم خودم

رها کن تا برسی

درباره مکتب/فلسفه تائوئیسم قبلا صحبت کردیم. فرصتی اگر بود بیشتر هم صحبت خواهیم کرد. کتابی که الان معرفی می کنم کتاب "دائو رابطه ها(تعادلی میان زن و مرد)" است. این کتاب را ری گریک نوشته و برگردان آن به پارسی توسط آقای ع پاشایی انجام گرفته است. کتابی که من دارم توسط انتشارات فراروان منتشر شده و چاپ دوم آن متعلق به سال 1381می باشد. تا آنجا که من می دانم کتاب تجدید چاپ نشده است. دائوی رابطه ها به بیان رابطه بین مرد و زن از دید تائوئیسم می پردازد. لازم به ذکر است که فلسفه ( به مفهومی که در جامعه ما استنباط می شود) در چین باستان سابقه نداشته است. مکاتب فکری چین باستان بیشتر به اخلاق پهلو می زنند تا اینکه بخواهند به حل مسائل ماورای طبیعی بپردازند. کتاب دارای میناتورهای چینی زیبایی است که آن را جذاب تر کرده اند. چند نمونه ای از شعرواره های این کتاب را آورده ام:

8

اگرش نگه دارند از دست بخواهد شد

                           از دست شده نگاه داشته خواهد شد

یک دیگر را چنان داشته باشید

                               که گویی نگه داشتی در میان نمی تواند بود

9

زیان کنی اگر تصاحب کنی

             ناکام آیی اگر بکوشی

                          و بشکنی اگر ستیزه کنی

رها کن

         تا برسی

تسلیم شو

              تا کشف کنی

برای اعتماد کردن خالی شود

و

پذیرفتن را سرافراز باش.

 سخت نمون است و سهل است و چه آسان در پی آن توان شد

چرا که آن را از بیرون نداده اند بلکه خود از درون می شود

12

نه تظاهر را می توان نگه داشت

                                        و نه ناراستی تا ابد پوشیده میماند

فقط آنها که فراموش کرده اند فریبکارند و ابلهان فریب

برای چشمانی که می بینند

                                این بازی چه ابلهانه است!

 در کجای جهان چیزی پنهان می ماند؟

پس کمی راستی

              بزرگتر از هزار حیلت زیرکانه

37

نه مرد به تنهایی هست و نه زن به تنهایی

سرشت یکی به دیگری نیاز دارد

چه غریب است پنجه در پنجه در افکندن با راهی که چیزها آن گونه اند

بسیار بخردانه تر است که راهی شویم که چیزها آن گونه اند

چه اندازه باید بزرگ شویم

                  به بزرگی مرد و زن

                           به بزرگی هر دو نیمه اکنون

66

کلمات مرد را از زن

                       یکی را از دیگری

                                               این را از آن جداکرده است

تا بدان جا که تنهافرزانگان می دانند چیزها را چگونه با هم بیامیزند

عاشقان یکدیگر را بدون کلمات و حتی

                                           بدون فهمیدن می یابند