یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

اعتماد را باید گام به گام به وجود آورد


پیتر کودکی عجیب است. او به همراه مادرش زندگی می کند. پیتر در دنیای فانتزی خود سیر می کند و در بسیاری موارد تفاوتی بین دنیای خیالی درون ذهنش و دنیای واقعی نمی گذارد. او تخیلی سرشار دارد و همیشه پر از ایده ای بکر و ناب است اما مشکل اصلی او این است که قدرت تمرکز کردن بر روی یک ایده تا مرحله اتمام آن را ندارد. او برای کم کردن بار ذهنش به نوشتن روی می آورد و ایده هایش را در چند خط خلاصه می کند اما هیچ وقت حوصله ندارد که آنها را کاملا بپرورد. خودش ادعا می کند که تا بخواهد بر روی موضوعی تمرکز کند ذهنش بارور یک ایده جدید می شود و ایده قبلی از دست می رود. او دارای گنجینه بزرگی از کاغذهایی است که بر روی آنها طرحی از یک رمان، یک نمایشنامه، فیلمنامه نوشته شده است.

با اینکه پیتر فردی تنها و درون گراست اما گرایش زیادی به جنـس مخالف دارد. پس از مرگ مادر، او شبها دختران جوان را به خانه اش می آورد اما فقط برای یک شب چرا که از نزدیک شدن به آنها واهمه دارد. با این همه او به دنبال "دختر گمشده رویاهایش" می گردد و بالاخره او را در یک پیاده روی در جنگل می یابد. ماریا دختر جوانی است که به عنوان دانشجوی هنر از سوئد به اسلو آمده است و از خیلی جهات با پیتر شباهت دارد. پیتر داستانهای کوتاهش رابرای او نقل می کند و او را به وجد می آورد. ماریا بعد از مدتی تصمیم می گیرد که به رابطه اش با پیتر پایان دهد و به سوئد بازگردد اما از پیتر یک یادگار عجیب می خواد. او از پیتر می خواهد که او را باردار کند به شرطی که هیچگاه سراغی از بچه نگیرد و بچه هیچگاه نفهمد که او پدر واقعی اوست. پیتر درخواست ماریا را قبول می کند و آخرین بار ماریا و دخترش را زمانی می بیند که دختر به سن 6 سالگی رسیده است و هیچ چیز از گذشته واقعی اش نمی داند.

پس از رفتن مرایا پیتر برای گذران زندگی به راهی عجیبتر روی می آورد. او تصمیم می گیرد طرحهایش را به نویسندگانی که استعداد ندارند بفروشد. کم کم او تعداد زیادی مشتری دور خود جمع می کند که از طرحهای خام او برای نوشتن کتاب،فیلمنامه و... استفاده می کنند و تعداد زیادی از آنها هم به موفقیت و شهرت می رسند. اما کم کم موضوع نوشته های کمکی او لو می رود و پیتر فکر می کند که گروهی از نویسندگان ،که از نوشته های او استفاده کرده اند و حال به او بدهکارند، برای کشتن او قاتلی استخدام کرده اند.

او به شهری کوچک در ایتالیا پناه می برد و در آنجا با دختری آشنا می شود که برای او کشش خاصی دارد. بته آ دختر جوانی است که سن و سال آن موقع های ماریا را دارد و پس از چند روز پیتر پی می برد که بته آ در حقیقت همان دختری است که توسط ماریا به دنیا آمد....

ادامه مطلب ...