یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

نردبانهای بی بام

نردبانهای بی بام نام مجموعه ای از طرح و کاریکاتورهای مسعود مهرابی است. چاپ اول این کتاب در سال 2536 (13525) و توسط نشر امید به بازار نشر معرفی شده است.برای معرفی نردبانهای بی بام به دو مقدمه ی چاپ اول کتاب اکتفا می کنم.

زندگی عروسک وار

لویی آراگون و پل والری معتقند که طنز را نمی توان ترجمه کرد.

لئون پیرکنت می گوید:«طنز طغیان عالی روح است» و فروید ، طنز را عامل رهایی بخش نامیده و برای ان، مقامی والا در نظر می گیرید.

در روزگار ما، طنزنگار و طنزپرداز، رل ویژه ای را برعهده دارند. طنز ما را نوازش می دهد، می خنداند ... در پاره ای از اوقات هم ما را با تلخکامی های غیرمنتظره روبرو می کند. درباره سیاهی و تیرگی طنز، آندره برتون بکرات سخن گفته و مثال خود را در زمینه ی گرافیک و نقاشی از هوگارث و گویا می آورد.

تعریف طنز هرچه باشد، مهرابی یکی از طنزنگاران و طنزسازان جامعه هنرمندان گرافیست ایران است. مخلوقات مهرابی، با بینی های بزرگ و چشمان عینک وارشان، با ما بگفت و شنود می نشینند. آنها، جمجمه ای پرحجم با سقفی مسطح داشته و گوشهایشان خرد و کوچک است. لب زیر بینی شان هم گوشت آلود به نظر می رسد.

انسانهای مهرابی که قیافه ی متفکرشان در بهت و شگفتی تثبیت شده، کوژ مختصری هم بر دوش دارند که شاید مادرزادی نبوده و از فرص مطالعه باشد!

این آدمها که دست و پایشان لوله ای شکل و انگشتانشان درشت است در مجموع از تناسب اندام خاصی برخوردارند.

در طرحهای مهرابی، بعد سوم با گشاده رویی بکارگرفته شده و دیدنی می شود. تکنیک هاشور سازی، با گرمی و صراحت به خدمت سایه و روشن ها می آید و بافت هاشور دار، در عین استحکام، از شادابی و تر وتازگی بخصوصی بهره جویی می کند.

مخلوقات مهرابی، آدمکهایی موزون چوبی را بیادمان می آورد که در ساختشان، تکنیک مفرح خراطی را، بکار آورده باشند. سایه روشنهای مهرابی هم تاکیدی بر این نظریه ست.

ماشین زدگی انسانهای قرن بیستم در آدمکهای مهرابی، بوضوح مجسم شده و مخلوقات مهرابی ، در آن قالب ها بهتر می توانند سخنگوی اندیشه های همه جانبه ی آفریدگار خود باشند.

طبیعت، در جهان آفرینش مهرابی، در بیشتر موارد، منحصر به چند رشته کوه کم ارتفاع و چند درخت هرس شده و کم برگ است. انسانهای مهرابی را بیشتر در سنگستان، و یا در زمینهای بایر و آفتابی می توان دید و شاید تذکار مکرر مهرابی در معرفی چنان طبیعتی، ناشی از اضطراب نهانی و ناخودآگاه وی، در مسئله نگهداشت محیط زیست باشد؟! در یکی از طرح ها، دستی شاخه بدست سر از گلدان بدر آورده و زیست بهتری را می طلبد... در جای دیگری، عده ای با اعجاب و شگفتی، به گیاهکی در گلدان نگریسته و بدور آن گرد آمده اند!

حوادثی که در دنیای مخلوقات مهرابی روی می دهد، با رویدادهای دنیای قابل لمس، تا حدود قابل انطباق است و جهان مهرابی، در همسایگی دنیای سوررآلیست بسر می برد.

آدمکهای مهرابی، آداب و رسوم معمول انسانهای کره ی خاکی را در جهت عکس و یا در شکل دیگری می پذیرند مانند: سگی که انسانی را به زنجیر درآورده و یا مردی که ساعت شماطه داری را اوراق نموده و با کف دستی تنبیه می شود!


در یکی از صحنه ها هم ، دانشمندی را در حین مطالعه می بینیم که از مگس کش برای شکالر سفینک ها مدد می جوید!

در آثار مهرابی، به طرحهایی می رسیم که در سطح طنزهای سنبولیک قراردارند مانند کره آدمیزادی که در لب پرتگاه جای داشته و یا انسانهایی که در زندان زمانی که دیگر نمی گردد محبوس شده اند... یکی از صحنه های تئاتر، کتابهای ساکن یکی قفسه را به نمایش گذاشته و جای تماشگران هم خالی مانده است...



ادامه مطلب ...

نقاشی های شیدا

چند تا از نقاشی (طراحی) های شیدا رو اینجا قرار می دهم برای یادگاری










ادامه مطلب ...