یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

خداوندان زر و زور و تزور


یک بزرگواری به نام برادر عبدالله در کامنتها اعتراض کرده به این مطلب قدیمی من و نوشته که:

امیدوارم که دراین مدت اندیشیدن را یادگرفته باشید.و فهمیده باشید که نباید در مورد آنچه اطلاعی از آن نداریم اظهار نظر کنیم و بدتر از آن به کسانی که برای حفظ و ترویج معارف الهی عمر خود را به تنگدستی قناعت و زهد گذرانده اند توهین کنید.آیا علامه طباطبایی المیزان را برای رسیدن به اهداف مادی نوشته؟انسان باید خیلی بی انصاف باشه که چنین حرفی بزنه.
اما درمورد قرآن که گفتین خودش مبین است.این جمله به اعتباری درست وبه اعتباری نادرست است.بستگی داره مخاطب چه کسی باشه .
محکمات قرآن را همه میفهمند.اما اگه متشابهات را هم همه می فهمیدن که این همه اختلاف پیش نمی آمد.قران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را مبین آیات معرفی کرده.درسوره نحل آیه ۴۴ میفرماید:
وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم...
پس مخاطب قرآن اگه پیامبر و اهل بیت باشن نیازی به تبیین و تفسیر نیست ولی برای سایر مخاطبین برخی آیات نیاز به مفسر داره وبه همین علت پیامبر حدیث ثقلین را فرمود تا مردم برای فهم قرآن دچار اختلاف نشوند.در تاریخ بگردین ببینین کسانی که گفتند :حسبنا کتاب الله .کتاب خدا برای ما کافی است.وبه تعبیر شما تفسیر مفسیر لازم نداره .کیا بودن و چه انحرافاتی بوجود آوردند.



اما پاسخ این حقیر:


سلام بر برادر عبدالله بزرگوار.خداوند انشالله این فرصت را به من و شما بده که (همچون اسم مبارک شما) بنده ی راستین خداوند باشیم نه هر ملا و آخوند و سخنران و سیاسی و وزیر و وکیل و اصحاب قدرتی که الان توی جامعه سامری وار می تازند و بدون سند و مدرک تهمت می زنند و کسی هم جلودارشان نیست.
اولا: من در حدی نیست که بخواهم به استادی در حد حضرت استاد رائفی پور توهین بکنم. شما آخر نوشته من رو نخوندی؟ اتفاقا خیلی هم تجلیل کردم از ایشان. توصیه می کنم دو تا پاراگراف آخر رو بازخوانی کنید.
دوما: درباره بهره گیری مادی از دین که شما اعتراض داشتید بر این حقیر، عقیده ی من این است که  به صورت خاص شیعه روی همین قضیه تشکیل شده. بحث رو بی خودی کش نمیدم. شما خودتان تاریخ قرنهای اول تا سوم شیعه رو مطالعه کنید دست تان می آید که بسیاری از دعوا ها در میان خود شیعیان سر دینار و درهم بوده. حالا بر فرض یکی دو تا علامه طباطبائی هم داشتیم که فی سبیل الله کار می کردند. خوب که چی؟ یک دو تا استثنا یه قانون رو نقض نمی کنه.  چرا راه دور بریم؟ همین الان زندگی مادی پیشوایان دینی خودمون رو نگاه کنید. امثال قاضی القضاة سابق، مرحوم خفه شده در استخر و هزاران هزار مورد دیگه.... فکر نکنم خیلی نیاز به تفکر باشه که این بندگان خدا فی سبیل الله در کاخ زندگی نمی کنند در حالیکه علی ابن ابی طالب (ع) فرمود والیان حکومت اسلامی باید سطح زندگی شون رو در سطح کمترین افراد جامعه نگه دارند. یعنی این بزرگواران قدرت طلب و زر اندوز(و البته دروغ گو و نون به نرخ روز خور) اگر یک درصد شیعه واقعی بودند الان باید توی کپر زندگی می کردند.
سوما: که اگر بنا به قول شما اتکا به اهل بیت و قران به همراه هم مانع انحراف بوده چرا اصحاب امام ششم پس از فوت حضرت (ع) بر سر جانشینی ایشان دچار تفرقه شدند؟ یعنی در زمان زنده بودن آقا امام جعفر صادق(ع) همه شون نمی تونستند مثل بچه آدم برن بشینن و سوال کنن آقا جان بعد از شما امام شیعیان کیه؟ همین یه مثال نقض تاریخی (مثال در تاریخ شیعه زیاده توصیه می کنم خودتون مطالعه کنید) نشون میده که این ادعای شیعیان که ما با توکل بر ائمه قدرت هدایت پذیری داریم کلا مزخرف و پرت و پلا هست. کلن ایین شیعه آیینی هست پر از تناقض و ابهام که فقط برای خود پیروانش قابل درک و فهم است. همان گونه که ماهی در درون آب شنا می کند و اب را نمی بیند و اصلا متوجه وجود آب نمی شود شیعیان هم در این تناقضات غوطه می خورند و آنها را نمی بییند.

چهارما: از جمله تناقضات مهم شیعیان همین است که قران را ابزار هدایت نمی دانند که خود این مسئله نفی هادی بودن خداوند عزوجل است. یعنی وقتی ابزار هدایت رو از خداوند متعال بگیری دیگر با چه وسیله ای قرار است بشر را هدایت کند؟ همان طور که در متن قبلی خواندید قران به صراحت می فرماید هیچ خشک و تری وجود ندارد مگر اینکه در کتاب مبین باشد و منظور ش از کتاب مبین هم خود قران است. بعد شما برداشتید و برای مبین بودن قرآن شرط و شروط گذاشته اید و ان قلت می کنید. شما به خود قرآن مراجعه کن برادر نه به امثال طباطبایی و مصباح و رائفی پور و رضا کیانی. نگاه کن آیه 174 سوره مبارکه مائده:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا

توجه کنید که خطاب به مردم است نه بر خلاف فرموده شما به پیامبر و ائمه. ای مردم از جانب پروردگارتان برهانی بر شما آمد و نازل کردیم بر شما نوری مبین را.

آیه 15ام سوره ی مبارکه مائده می فرماید:

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ


پنجما: در تمامی طول تاریخ خیلیا سعی کردن از دین وسیله ای برای توجیه رفتارهای سیاسی شون درست کنن. 1400 سال قبل می گفتن حسبنا الله کتاب الله. بعد 1400 سال اومدن و ولایت مطلقه فقیه رو ازا ین آیه  إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَاستخراج کردند. 1400 سال بعد هم ممکنه بیان و بگن لکم دینکم ولی دین. به قول مرحوم دکتر علی شریعتی تو بگو کی تا من بگم چی؟ این حرفها چه ربطی به استدلالهای من داره درباره پیش بینیهای پرت و پلای رائفی پور داره؟

ششما: شما نوشته من رو یه بار دیگه با دقت بخون و خط به خطش رو نقد کند. هر جاش رو که درست نقد کنی من همین جا منتشرش می کنم و نوکرتم هستم.

دست آخر خدا رو شاکرم که این وبلاگ رو راه انداختم و اگر خودم اندیشیدن بلد نیستم و درباره آنچه که اطلاع ندارم اظهار نظر می کنم با خوانندگان عزیزی آشنا می شوم که هم اندیشیدن را به وفور بلد هستند و هم درباره آنچه که اطلاع دارند اظهار نظر می کنند.