یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

برای ما بادمجان آفریدند!!!

 

قبلا از حمید گفته بودم و طبع شعرش. این شاهکارش را در وصف ما آفریده است بچه م. باشد از برای یادگاری:

رضا جان جسمت از جان آفریدند

تو را همرنگ غولان آفریدند

برای انبساط خاطر تو

شنیدم دوش حََمدان آفریدند

گرفتند از خَم زلفت کمندی

وزآن خم پشم انسان آفریدند

چو آنجا پر تردد بود ناچار

سرینت را چو دالان آفریدند

اگر ما بیست واندی سال داریم

تو را پارسال زمستان آفریدند

گهی افتاده ای و گاه خیزی

تو را اُفتان و خیزان آفریدند

مگر رندان بگیرندت به بالین

تو را از بهر رندان آفریدند

دراین جالیز پر محصول گویند

برای تو بادمجان آفریدند

اگر ما را به گنبد خلق کردند

تو را نزدیک تهران آفریدند

ننالی زین مزاح تلخ گونه

که ما را نیز نالان آفریدند

حمید رستمی (طنین)

27/12/1370

نظرات 1 + ارسال نظر
میله بدون پرچم یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام
چه بادمجان های رنگ و وارنگی
صله هم دادی بابت شعر یا نه؟؟

کار از این حرفها گذشته برادر. پسرهای گلت چطورن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد