یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

شربت خوری

راستش من بعید می دانم که از خوانندگان اینجا کسی  جزری را بشناسد، به این دلیل ساده که خود من هم تا دیشب او را نمی شناختم. پس از غور فراوان در زمینه ی رباتیک و تاریخ آن، بالاخره به این قصه پی بردم که بدیع الزمان جزری در حقیقت پدر علم رباتیک به شمار می رود. اینکه ایشان چه کرده و چه ساخته را می توانید در لینک بالا بیابید. نکته ی جالب این است که هنگامی که به دنبال کتاب ایشان ،به نام حیل، می گشتم به آدرس زیر برخورد کردم:

http://schoolmaster6.blogfa.com/post/393
من نمی دانم این عزیز مطالب وبلاگش را از متن ترجمه شده ی کتاب مستقیما برداشته یا خودش کتاب را خلاصه کرده اما هر چه هست جالب بود که فهمیدم این آقای جزری علاوه بر رباتیک تخصص ویژه ای در زمینه ی شربت داشته است. از همه جالب تر اختراع نهم بوده که توسط جام وصراحی برای مردم شربت می ریخته است. احتمالا این رباتهای شربتی را در مراسمی مانند عاشورا در خیابان کار می گذاشته اند که به عزاداران شربت و چای و شیر کاکائو بدهند.
یاد فیلم گنجهای سیرامادره افتادم که تلویزیون خودمان پخش کرد. هنرپیشه ی نقش اول ،هامفری بوگارت، در وضعیتی خراب و کثیف و ژولیده در بار بود که پسری گدا وارد شد و پیله کرد به بوگارت. بوگارت هم که در حال خودش نبود، حتما شربت زیاد خورده بود و کله اش گرم شده بود، با عصبانیت به پسرک گفت: برو وگرنه این آب رو می ریزم توی صورتت!چه کنیم دیگر؟!!! مملکت اخلاقی که می گویند همین است.