یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

تیمتو بردار و برو

https://s18.picofile.com/file/8438654918/20210425_105820.jpg

عکس بالا متعلق است به دیوار یکی از ساختمانهای وابسته به بسیج شهر هشتگرد.  نویسنده ی آن بزرگترین مغز متفکر ماشین جنگ سپاه بود در زمان کشمکش 8 ساله با عراق. اما این گونه جملات اختصاص به یک شخص ندارند. اینها نشان دهنده ی سطح اندیشه و شعور کسانی است که فقط به حزب خود باور دارند و آن را تبلیغ می کنند. این بزرگواران، که 40 سالی است سکان هدایت کشور را در دست گرفته اند، حاضر هستند تا در یک بیابان برهوت هم به تنهایی زندگی کنند به شرط آنکه کسی خواب راحتشان را آشفته نسازد. درحالیکه تمام کشورهایی که بعضی از اساتید آنها را شرکتهای تجاری می دانند، هر روز و هر شب کوشش می کنند تا سطح زندگی مردم خود را بالا و بالاترببرند، ما باید شاهد بی کفایتی کسانی باشیم که به قصد ساختن بهشت بر روی زمین هکتار هکتارجهنم تحویل مردمشان می دهند و تمامی حرف حسابشان یک جمله است:هر کس نمی خواهد جمع کند و برود.

حسن باقری عزیز! خوشحال باش و خوشبخت که یارانت ورزشکار و دانشگاهی و سرمایه دار و کارآفرین را فراری داده اند  و نوبت رسیده است به کارگر و عمله و بنا و مغنّی. همان ها که ادعا می کردید انقلاب متعلق است به آنها. دیری نخواهد پایید که تو و هم حزبیهایت به آرزوی دیرین خود خواهید رسید. خودتان خواهید ماند و چند هزار چاه نفت خشکیده، زمینهای لم یزرع، رودهای بی آب،  معادن متروک و شهرهای خالی از سکنه به همراه 4-5 میلیون از طرفدارانتان؛ و در انتها کویری که به دورش سیم خوار دار کشیده اید  و استاد 40 سال فلسفه خوانده اش همچنان در پی سراب دیالوگ له له می زند.

انسداد سیاسی و جدیدترین نسخه برای رفع آن

https://s18.picofile.com/file/8438574476/%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C.jpg

فرصتی دست داد تا در دو شب گذشته 2 ساعت 40 دقیقه در خدمت دکتر بیژن عبدالکریمی باشیم. قسمت اول فرمایشات ایشان را می توانید در اینجا و قسمت بعدی را می توانید در اینجا ببینید.

خلاصه ی فرمایشات ایشان را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:

  • کلی گویی
  • حرفهای قلمبه سلمبه
  • شعارهای دهان پر کن
  • یکی به میخ و یکی به نعل

در انتهای گفتگوی اول وقتی که از استاد عبدالکریمی سوال شد که چه راه حلی دارید فرمودند که فارغ از آن نان به نرخ روزخورهایی که خود را به انقلاب اسلامی چسبانده اند تا رانت خواری کنند تمام چشم امیدشان به سه دسته است:

  • پاسداران
  • بسیجی ها
  • طلاب علوم دینی حقیقت جو و روشن اندیش

دکتر عبدالکریمی اظهار امیدواری کرد تا با بوجود آمدن دیالوگ بین سه دسته ی بالا و بقیه ی مردم کشور از انسداد موجود رها شده و رو به پیشرفت برود. ایشان اعتقاد دارند که به محض شکل گرفتن دیالوگ بین سه دسته ی فوق و مابقی مردم خود به خود مشکلات حل خواهند شد.

 سوالی که ذهن این حقیر را درگیر خود کرده این است که اصولا وقتی که در قاموس پاسدار، بسیجی و طلبه ی دینی چیزی به نام دیالوگ وجود ندارد چگونه می توان با آنها دیالوگ برقرار کرد؟

https://s19.picofile.com/file/8438575326/13910728_300x196.jpg

ارگانهای سپاه و بسیج هر دو ارگانهایی نظامی هستند. در این هر دو ارگان تفکر محلی از اعراب ندارد. در سازمانهای نظامی تنها چیزی که اهمیت دارد اطاعت است و آن هم اطاعت محض. اطاعت از فرمانده اگر نباشد در این گونه سازمانها سنگ بر روی سنگ بند نخواهد شد. من نمی دانم که دکتر عبدالکریمی به خدمت نظام رفته اند یا خیر ولی اگر سربازی اجباری رفته بودند بعید بود که درباره ی اعضای دو سازمان نظامی چنین سخن بگویند.

مسئله ی اطاعت و پیروی در حوزه هم ساری و جاری است. اصولا سازمان و ساختار آموزشی حوزه جایی برای دیالوگ باقی نمی گذارد. خود ایشان در چند جای این دو مناظره فرمودند که حوزه زبان سخن گفتن با دنیای امروز را ندارد. اگر به واقع چنین است آیا ادعای ایشان بر اینکه تمام امیدشان به سه دسته ی ذکر شده است و دیالوگ با کسانی که حتی اگر بخواهند هم دیالوگ برقرار کنند زبانشان برای قسمت عمده ای از مردم امروز ایران غیرقابل فهم است مسئله ی نسوزاندن هم زمان سیخ و کباب از طرف جناب دکتر است یا اینکه حق نشاید گفت جز زیر لحاف؟

همان طور که عکس بالا با زبان بی زبانی نشان می دهد، کسانی که چشم امید دکتر عبدالکریمی به آنها است تنها به یک زبان صحبت می کنند و می توانیم فرض کنیم که تنها همان زبان را هم می فهمند. اگر در صدق گفتار من شک دارید لازم نیست راه دور بروید. سفری کوتاه داشته باشید به سوسنگرد؛ همین امروز و همین الآن.

رضا کیانی موحد

ششم مرداد1400