یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

اختراع دستگاه های پزشکی و ربط آن به حذاقت دکتران

سید محمدحسین حسینی طهرانی.jpg

یکی از بزرگواران می فرمود:

یکی از مضرّات پزشکی امروزآنست که: طبیب را با فهم و با شعور بار نمیآورد. استعمال میزان الحراره (Thermometer) دیگر مجالی و فهمی برای گرفتن نبض و کیفیت ضربان آن، که بنا بر طبّ قدیم برای آن سی و دو نوع ضربان قائل بودند و پزشکان از کیفیت هر نوع ضربان،مرض خاصّی را در مبتلا تشخیص میدادند، نگذاشته است.

تا کار بجائی رسیده است که:اخیراً دستگاهی اختراع کرده‌اند که با آن فوراً میتوان غدّه واقع در سر را تشخیص داد و جای آن را هم مشخّص کرد. و آسیستان پزشک، قبل از معاینه و رؤیت پزشک این عمل را انجام میدهد؛ و تصویر غدّه و کیفیت آن را با مریض نزد طبیب می برد. این عمل گرچه دارای مزیتی است ولی دیگر قوّه ابتکار و جستجو و کیفیت پیدا کردن غدّه را که ازراه‌های متعدّد اطبّاء پیدا میکردند، از بین می‌برد. و خلاصه مطلب هر چه دائره اختراع و اکتشاف اینگونه اسباب برای تشخیص امراض بیشتر شود، به نسبت کاملاً معکوس،فهم و حذاقت پزشکان تنزّل می کند. و این هم یک آفتی برای پزشکی مدرن است که خلاصه مطلب طبیب حاذقِ دردشناس تربیت نمی کند، و پزشکان را مانند مأموران یک ماشین فیزیکی و یا یک موتور الکتریکی برای جابجا کردن پیچها و مهره‌ها بر پا میدارد.

سوالی که برای من عوام کاالانعام مطرح است این است که اگر ایشان درست می فرمایند ،که البته چنین است، چرا تا تقی به توقی می خورد و آقایان دل درد و دندان درد می گیرند می روند در بلاد کفر و زیر دست اطبایی که حتما به خاطر استفاده از این ابزارها حذاقت کمتری نسبت به اطبای داخلی دارند؟  

دمیدن سرنا از سر گشادش

این که در دنیای امروز فرهنگ منحط غرب برای تزئین ساختمانهای شهری از طرحهایی با اصالت اسلامی استفاده می کند و ما هم به جایش ساختمانهای بیقواره ای مثل این تصویر زیررا می سازیم نشان می دهد که مردم عزیز ایران هم چقدر از واقعیتهای دنیای واقعی پرت هستند. یعنی کلا خداوند متعال در و تخته را خوب با هم جور ساخته
Related image 

دلالان به اقتصاد تحریمی تنفس مصنوعی میدهند یا نفس مردم را میگیرند


سرور عزیزم دکتر علی سرزعیم در روز 27 مرداد 98 در رومه ایران مقاله ای منتشر کرده اند که نگاه کوچکی به آن می اندازم و نقدی کوچکتر بر آن وارد می کنم. متن کامل مقاله را می توانید در اینجا بخوانید. 
مقاله ی دکتر سرزعیم دارای چند مقدمه و یک نتیجه گیری است. مقدمات این استدلال به شرح زیر هستند.
  1. دلالها دارای اطلاعات کافی برای وصل کردن فروشندگان به مصرف کنندگان هستند. 
  2. دلالها با پذیرش ریسک تغییر قیمت هم ضررهای احتمالی تولید کننده را دمپ می کنند (اصطلاح دمپ از من است) و هم با بازاریابی سریع عملیات تولید را تسریع می کنند.
  3. آنها به ازای وصل کردن فروشنده به مصرف کننده و همچنین پذیرش خطرات این معامله مبلغی را از هر دو طرف می گیرند که در اصطلاح ایرانی به آن حق دلالی می گوییم. 
  4. دلالها با تأمین نقدینگی در زمان مناسب به کمک تولید کننده می آیند.
  5. در وضعیت تحریمهای موجود دلالهای به دلیل ریسک بالاتری که تقبّل می کنند سود بالاتری هم می گیرند.
از مقدمات بالا دکتر سرزعیم به نتیجه ی زیر می رسند:
  1.  در یک اقتصاد سالم و پویا دلالها قسمتی مشروع از بازیگران صحنه ی اقتصادی هستند.
  2. در حال حاضر دلالها روند فعالیتهای اقتصادی را تسهیل می کنند و راه تنفس اقتصاد را باز نگه می دارند. در شرایط غیرعادی تحریمی، اقتصاد به فعالیت افرادی احتیاج دارد که بتوانند وارد عرصه پرخطر دور زدن تحریم بشوند در صورتی که اکثر مردم ریسک گریزند. یعنی اینکه اکثریت مردم (که تحریم را برگزیده اند) باید هزینه ی بالاتری که دلالها درخواست می کنند را تأمین کنند.
 ایشان پس از این نتیجه گیری یک جمله ی معترضه هم دارند که :" البته با تمام این اوصاف باید با به وجود آمدن پدیده هایی از قبیل بابک زنجانی جلوگیری کرد." اندکی بعد هم اضافه می کنند که : "هم اکنون و در شرایط تحریم که به دلیل مسائل امنیتی نباید دشمنان از شیوه تامین منابع و فرآیند اقتصادی مطلع شوند، شفافیت از اولویت خارج می شود که این امر خطرات عدم شفافیت را هم به دنبال دارد."
متاسفانه مقاله ی دکتر سرزعیم هم مقدمات درستی دارد و هم نتیجه گیری درستی. تنها یک نکته ی خیلی مهم در آن مطرح شده ولی بازنشده است که در بالا با صورت بولد آن را نشان داده ایم: 
خطرات عدم شفافیت
فرض کنیم که 100 درصد مردم مدافع تهای خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و آگاهانه تحریم های بین المللی یا خودساخته ی آمریکا را بر اقتصاد کشور بر تسیلم شدن در برابر ادعاهای غرب ترجیح بدهند. اگر ما یک نظام اقتصادی داشتیم که اقتصاد در دست بنگاه ها و شرکتهای مردمی بود و دولت به جای بنگاه داری فقط به رگولاتوری می پرداخت تمام فرضیات و نتیجه گیری دکتر سرزعیم درست بود. باید سعی می کردیم که در این شرایط مواظب عملیات دلالی دلالها باشیم که عملیات دور زدن تحریم را بی سر و صدا به انجام برسانند تا چرخهای اقتصاد بچرخد حتی اگر شده با هزینه ی بیشتر.
اما در وضعیت فعلی موجود، که تقریبا تمامی اقتصاد به دست دولت است، و عملا دولت بزرگترین وارد کننده و صادرکننده ی کشور محسوب می شود از کجا معلوم که این عدم شفافیت درخواست شده توسط دکتر سرزعیم راه به فساد نبرد؟ ایشان که به درستی از خطرات عدم شفافیت آگاه هستند و در مورد آن انذار می دهند چه راهکاری برای جلوگیری از این گونه خطرات در نظر گرفته اند؟ از کجا معلوم که مدیر دولتی و دلال غیر دولتی هزینه ی به قول ایشان دو تا سه درصدی حق دلالی را بیست تا سی درصد اعلام نکنند در حالیکه از این بیست تا سی درصد قرار است که فرضا ده تا 15درصدش به جیب همان مدیر دولتی مسئول عقد قرار داد (یا دخترش یا پسرعمویش یا دیگر بستگان نسبی و سببی اش) برود؟
به قول قدما:
از صلح میان موش و گربه
بر باد رود دکان بقال



تاریخ علم پزشکی و گوساله های ایرانی در برابر طب سنتی

http://s4.picofile.com/file/8373633992/%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%B5%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AC.png


تجربه ثابت کرده که اگر کسی خواست فوتبال یادبگیرد لازم نیست که حتما به مدرسه ی فوتبال برود. می شود با توپ زدن در کوچه و خیابان و زمین خاکی هم فوتبال یادگرفت اگر کسی مایل به یادگرفتن باشد.
تجربه های دیگر هم ثابت کرده اگر کسی بخواهد دکتر بشود لازم نیست که حتما به دانشکده ی پزشکی برود و سر خودش را با فیزیولوژی و پاتولوژی و کوف و زهرمار درد بیاورد. می شود با کتابهایی مثل قانون ابن سینا و الحاوی زکریای  رازی شروع کرد و پس از چند سال تمرین کردن روی مردم و زن و بچه شان نه تنها به عنوان پرطمطراق دکتر دست یافت بلکه حتی به دانشکده های پزشکی کوچک و بزرگی که از سر لطف تهای اشتباه مرحوم رفسنجانی در حوزه ی آموزش عالی چون قارچ در گوشه و کنار مملکت دار حال تکثیر هستد رفت و تدریس کرد و حتی مشاور پایان نامه ی کسانی شد که دوازده سال درس خوانده اند تا دیپلم بگیرند و 7-8 سال هم درس خوانده اند تا خودشان دکتر شوند. 
اینها را ننوشتم از جهت انذار که البته نرود میخ آهنی در گوشت. همه ی اینها را نوشتم که اگر دویست سیصد سال بعد یک تاریخدانی خواست که درباره ی تاریخ علم پزشکی در ایران تحقیق کند به خودش نگوید که این مردم چه گوساله های بودند که این فجایع را در سیستم بهداشت و درمان خود دیدند و دم نزدند. دست کم بداند که یکی بود که فهمید
پی نوشت: کامنتها را با دقت بخوانید که خود مشتی است نمونه ی خروار.

راه های انتقال علوم به دنیا اسلام

http://s6.picofile.com/file/8373961276/01.png

قرن دوم هجری مصادف شد با حرکتی که امروزه آن را با نام نهضت ترجمه می شناسیم. کتابهای زیادی در علوم و فلسفه از نقاط مختلف جهان و با زبانهای مختلف به عربی ترجمه شدند تا علوم روز آن زمان وارد دنیای اسلام شود. اما اینکه این علوم از کدام مبدأ وارد جهان اسلام شدند را به صورت خلاصه می توانید در نقشه ی بالا ببینید.