یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

نو طالبان، نو داعش


رضا کیانی موحد

ادیان جدید، فرقه های جدید، ایدئولوژی های جدید و مکاتب جدید عموما خاصیتی تهاجمی دارند. پیروان آنها انگار که به گنجی دست یافته باشند، خود را مأمور به آن می بینند که این گنج را در میان تمامی مردم زمین تقسیم کنند، حال به رضایت اگر نشد به زور. برای آنان که جوان تر هستند نگاهی به ریشه ها شاید که بد نباشد. طالبان ریشه در مدارس دینی داشتند که با پول سعودی های وهابی و پشتیبانی سازمانهای اطلاعاتی پاکستان در پاکستان تأسیس شدند و از میان طلّاب علوم دینی یارگیری می کردند. اولویت آنها مجبور کردن شوروی (سابق) بود به بیرون بردن نیروهای نظامی خود از افغانستان. اسم رمز یک کلمه بود: جهاد با روسها. پس از پایان اشغال افغانستان جنگ داخلی بین گروه های مختلف جهادی آغاز شد. خلأ قدرت شکل گرفته سبب شد تا طالبان فرصت را مناسب ببینند. شهرها و ایالت یکی پس از دیگری توسط طالبان فتح شدند. همراه با فتح شهرها شهرت عجیب آنها به آدم کشی هم گسترش یافت. آنها جهاد را نه محدود به نیروی اشغالگر روس بلکه متعلق به هر کسی می دانستند که برداشتی غیر از برداشت آنها از دین داشت. از دید آنها اندکی از مردم افغانستان مسلمان بودند و بقیه یا به زور مسلمان می شدند یا به درک واصل.

اما خاصیت تهاجمی این ایدئولوژی جدید به زودی به دیوارهای سخت واقعیت برخورد کرد. از جمله این دیوارها یکی هم روابط بین الملل بود. تعریف های شداد و غلاظ طالبان از اسلام سبب شد تا دشمنان زیادی را در دنیای اسلام برای خود بتراشد. آمریکا که به بهانه ی 11 سپتامبر لشکرکشی خود را به افغانستان آغاز کرد همین دشمنان دست در دست کافران گذاشتند و بساط طالبان را از افغانستان جمع کردند.

طالبان که بی جا شد در تبعید سعی کرد نیروهایش را بازیابی و خود را بازسازی کند. این بار با کمک همان دشمنان سابقش به جنگ دشمن جدید می رفت. اولویت جدید شد جهاد با آمریکا. بیست سال گذشت و طالبان درس پشت درس یاد گرفتند، از جمله در روابط بین الملل. آنها فهمیدند که اگر قرار است دهی را بچاپی اول باید کدخدا را ببینی. اما افغانستان کدخدا زیاد داشت. بیست سال طول کشید تا طالبان بفهمد که در برابر هر کدخدا چه طور باید کرنش کند. جهاد با آمریکا هزینه داشت و این هزینه بالاخره باید از جایی تأمین می شد.

بیست سال پس از سقوط طالبان این گروه در حال اشغال تمامی خاک افغانستان است. دولت مرکزی فعلی اگر هم بتواند در بهترین حالت برقرار بماند محدود خواهد شد به چند شهر بزرگ و شاید تنها کابل. طالبان موافقت تمام طرفهای درگیر قضیه را جلب کرده تا در افغانستان حرف اول و آخر را بزند.

این قصه را قصد نداشتم بگویم که حال و روز امروز افغانستان را تحلیل کنم. حال و روز افغانستان نیاز چندانی به تحلیل ندارد: دولتی فاسد، افسرانی مزدور و سربازانی بی انگیزه. قصدم تحلیل روابط ایران بود و داعش. ایران با اسم رمز مبارزه با داعش به عراق و سوریه لشکر کشید. داعش هفت سال پیش در همان جایی قرار دارد که طالبان بیست سال پیش. آنها هم درس خواهند گرفت. آنها هم نیروهای خود را بازیابی و سازمان خود را بازسازی خواهند کرد. با ظاهری جدید یا کهنه بازخواهند گشت و قبل از چاپیدن ده حواسشان هست که کدخداها را ببینند. برای ثبت در تاریخ می گویم: اگر 13 سال دیگر دیدید که روزنامه ی کیهان در مدح داعش می نویسد تعجب نکنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد