گاهی اوقات حسرت می خورم (و البته غصه) که چرا آن قدیم ندیم ها زندگی نکردم. آن زمانها همه مسائل در حد دو دو تا چهار تا بوده و خیلی راحت حل می شده. نه احتیاج به فکر داشته و نه تتبع و نه چیزی. کمی اوهام و خود عقل کل پنداری به تمامی سوالات و دغدغه های ذهنی جواب می داده. کره زمین روی شاخ گاو بوده و خود آقا گاوه پشت ماهی داشته اسکیت بازی می کرده. به همین راحتی. نه فمنیسمی بوده نه اگزیستانسیالیسمی نه دلهره وجودی و.... خلاصه که خیلی خوش می گذشته. شاهدش هم اینجاست. ببنید بزرگترین مغز متفکر عرفان شرق درباره جنس زن چقدر راحت و سر راست اظهار نظر کرده:
وصف حیوانی بود بر زن فزون
زآنک سوی رنگ و بو دارد رکون
یا می فرمایند:
خواب زن کمتر زخواب مرد دان
از پی نقصان عقل و ضعف جان
به همین راحتی ، به همین قشنگی...
خواب زن کمتر ز خواب مرد دان
از پی نقصان عقل و ضعف جان؟؟
ظاهرا! احادیث علی درباره ناقص العقلی زنان بر حضرت مولانا هم بی تاپیر نبوده است؛ بالاخره هرچه باشد ایشان ملایی بوده اند وخیلی از آخوندای اکنونی از اسلام سرشان می شده است!
واقعا متاسفم که با این طرز فکر دوره جاهلیت، خودتون رو کتابخون و اهل ادب میدونید. باعث شرمساریه.
دوست عزیز اینها نظرات من نیست درباره ی جنس زن بلکه نظرات حضرت مولاناست که خیلی از ایرانی ها نسبت به ایشان ارادت دارند. وگرنه بنده چکاردارم به این حرفها؟؟؟