یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

3 تا مورچه بی آزار

محمد حسین روان بخش

چند تا مورچه هم سن و سال و با حال داشتند توی خیابان با هم قدم می زدند و تخمه می شکستند و ویترین مغازه ها را تماشا می کردند.مورچه  اول گفت: بچه ها نیگا کنین! این مغازه هه چه شلوار جینهای باکلاسی داره، همه شون همه به جای زیب، دکمه دارن. من عاشق این جور شلوار ها هستم.

مورچه دوم گفت: خاک تو سر عقب افتاده ات کنن! اونها که دیگه از مد افتاده.

مورچه اول گفت: مد دیگه چیه؟ من هر چی خوشم بیاد می پوشم حتی اگه شلوار شیش جیب باشه.

مورچه سوم گفت: واسه اینکه جون به جونت کنن مال پشت کوهی!

مورچه اول گفت: آره! ولی وقتی بابای تو داشت می اومد تهران از طرفهای ما رد شد.

مورچه دوم گفت: بابا ول کنید این حرفا رو! اگه گفتید یک لکه آبی که روی دیوار صاف و مستقیم راه بره چیه؟

مورچه اول گفت: پیتزا؟!

مورچه سوم گفت: چهارشنبه سوری یه که خیلی هم خطرناکه!

مورچه دوم گفت: خیلی مسخره اید.

مورچه سوم گفت: حالا خودت بگو ببینم چیه؟

مورچه دوم گفت: خوب معلومه! یک مورچه است که تیپ آبی زده!

سه تا مورچه دلهایشان را گرفتند و روی زمین ولو شدند و شروع کردند به غش و ریسه رفتن و با صدای بلند خندیدن. مورچه سوم وسط خنده، بریده بریده گفت: بچه ها... مواظب باشین... آدم ها لهمون نکنن!

مورچه دوم گفت: له کنن؟ً! له کنن؟! من خودم....(بقیه حرفهای این مورچه سانسور شد چون از دایره اخلاق خارج شده بود.)

مورچه سوم گفت: وقتی له شدی چه جوری می خوای این کارو بکنی؟

مورچه دوم گفت: کار نشد نداره!

مورچه اول گفت: بچه ها من می گم کاش ما سوسمار بودیم، آدمها رو می خوردیم!

مورچه سوم گفت: تو مگه راز بقا نیگا نمی کنی؟ سوسمارها هم از دست این آدمها امون ندارند!

مورچه اول گفت: باشه، هرچی باشه وضعشون از ما بهتره.

مورچه دوم گفت: بچه ها من می گم بیایید سوسمار بازی کنیم....

***

سوسمار اول دهانش را تا بناگوش وا کرد و گفت: یکی بگه این گنجشک ها بیان دندون های منو تمیز کنن.همین الان یه گورخر درسته خوردم.

سوسمار دوم زد زیرخنده و گفت: واسه همینه دندونات راه راه شده؟!

سوسمار اول گفت: نه اون خط های راه راه واسه اینه که ماشین ها توی لاین خودشون حرکت کنن!

سوسمار دوم گفت: بچه ها، اگه گفتین دو تا چشم باز که وسط آب باشه ، علامت چیه؟

سوسمار سوم گفت: علامت پارک مطلقا ممنوع؟!

سوسمار اول گفت: علامت استاندارد بلژیک؟!

سوسمار دوم گفت: خیلی مسخره اید! خوب معلومه دیگه یه سوسمار عین ما وسط آب داره شنا می کنه.

سوسمار اول گفت: بچه ها تا حالا فکر کردید که چرا این قدر دست و پای ما کوتاه؟ آخه اینم شد زندگی؟

سوسمار دوم گفت: دست و پای بزرگ هم خیلی خوب نیست. ممکنه باعث سرطان بشه.

سوسمار سوم گفت: ولی ماشین ها هیچ وقت سرطان نمی گیرند، مگه نه؟!

سوسمار اول گفت: کاش ماشین بودیم. من دلم می خواست پژو  206 آلبالویی بودم...

***

سه تا ماشین بغل هم کنار خیابان پارک کرده بودند. ماشین وسطی دنده عقب گرفت و محکم خورد به ماشین آخری. ماشین آخری ،که پژو 206 آلبالویی بود، گفت:هش! تو بلانسبت زانتیایی اما مثل الاغ میایی عقب!

زانتیا گفت: ببخشید! سیستم هشدار دهنده دنده عقبم خراب شده!

پژو 206 گفت: آینه ات که سالمه.

مرسدس الگانس ،که جلو پارک کرده بود،گفت: جفتتون بی کلاسید! بعدهم گازش رو گرفت و رفت. پژو206 گفت: باید روشو کم کنیم. و اونهم پیچید وسط خیابان. زانتیا هم دنبالش رفت....

سه تا جنازه وسط خیابان افتاده بود. راننده ها هم از ماشین هشون پیاده شدند و گفتند: این دیوونه ها چرا اینجوری کردند؟!

همه عقیده داشتند که سه تا جوان احمق خودکشی کردند اما بعدا که جنازه شان کالبدشکافی شد معلوم شد که قرص روانگردان خورده بودند و متوجه نبودند که چه کار کردند!

یک نفر که آنها را در خیابان دیده بود، فردا وقتی خبر مرگشان را در صفحه حوادث روزنامه ها خواند، گفت: بیچاره ها، خیلی مورچه های بی آزاری بودند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد