یوکی ئونا (زن برفی) روحی خبیث و خطرناک است که در کولاک و برف بر مردمان نمایان می شود و با واداشتن آنان به خواب آنان را طعمه ی مرگ می سازد. یوکی ئونا به هیأت زنی رعنا و زیبا بر مردمان نمایان می شود. دو جوان از بوران و برف به کلبه ئی کوهستانی پناه بردند. نیمه شب یوکی ئونا به کلبه درآمد و با دمیدن نفس خود برچهره جوان بزرگتر جان او را گرفت و بعد به سراغ جوان دیگر رفت و گفت بر جوانی و زیبایی او رحمت می آورد به این شرط که این ماجرا فراموش کند و از آن با کسی سخن نگوید.
فردا مردمان آن منطقه دو جوان را یافتند که یکی از سرما یخ زده بود و دیگری از ترس مدهوش بود. جوان را به هوش آوردند و او با یادآوری شرط زن برفی از او سخنی نگفت. چند سال گذشت و جوان با زنی زیبا به نام یوکی آشنا شد و ازدواج کرد. یوکی به معنای برف است اما این نام در ژاپن نامی رایج است و در جوان وحشتی برنیانگیخت. یوکی با گذشت سالهای ثابت کرد زنی خوب و برای مادر شوهر خود نیز عروسی مطلووب است. شبی شوهر همسر را در کنار اجاق دید که به آتش می دمید و نوری عجیب از چهره او پرتو می افکند که او را به یاد زن برفی و حادثه ی دوران جوانی افکند. مرد که قول خود را فراموش کرده بود از یوکی ئونا و ماجرای کلبه کوهستانی با زن خود سخن گفت. ناگاه چهره یوکی از خشم برافروخته شد و قول پیشین را به شوهر خود یادآوری کرد و به او گفت اگر یکبار دیگر از این ماجرا با کسی سخن گوید فرزندشان را می کشد. در آن دم یوکی ئونا آب شد و به زمین فرورفت و از پس بر خانواده ی میرای خویش نمایان نشد.
کتاب اساطیر ژاپن توسط ژولیت پیگوت نوشته و با ترجمه آقای باجلان فرخی و به وسیله انتشارات اساطیر به بازار عرضه شده است. این کتاب به بیان اسطوره ها و داستانهایی که در ژاپن به صورت سینه به سینه نقل می شده پرداخته اما برای اینکه خواننده (غربی)در جو بهتری قرار بگیرد کتاب با توضیحاتی در باره سرزمین ژاپن و تاریخ آن آغاز می شود. دیگر فصلهای کتاب به بیان اسطوره های آفرینش ژاپنی، باورها و خدایان، ارواح و موجودات خیالی، مردان و زنان قهرمان، انسان و حیوانات، داستانهای نو و کهن پرداخته اند. کتاب اساطیر ژاپن تعداد زیادی عکس و مینیاتور از خدایان و موجودات خیالی و قهرمانان ژاپنی دارد (البته سیاه و سفید). داستانی که دربالا خواندید از افسانه های نقل شده در این کتاب است که در فیلم اپیزودیک کوایدان توسط کوبایاشی به تصویر کشیده شده است.