عزیزی گفته بود که نقاشی مرده. شاید و شاید هم نه. اما به نظر من این خلاقیت است که مرده.
این روزها کمتر پدر و مادری هستند که وقت و حوصله کافی برای بازی کردن با فرزندانشان را داشته باشند. کمتر پدری حوصله دارد که برای پسرش بادبادک بسازد و حداکثر می تواند برایش آنقدر وقت بگذارد که از سرکوچه یک کایت بخرد. کمتر مادری هم حوصله خاله بازی یا خمیربازی با دخترش را دارد. در خانواده خود حتی یک مورد سراغ ندارم که پدر و مادر موقع خواب برای بچه داستان بخوانند.
اوضاع مدرسه ها هم که روشن است. اگر خلاقیتی هم باشد در جهت جوانمرگ کردن آن گام برداشته می شود. با این احوال انتظار داریم که بچه ها هیچکاک و پیکاسو و انشتین هم از آب دربیایند. پدر و مادرهای امروزی اگر دستشان به دهنشان برسد با هواپیما و ماشین کنترل از راه دور و اکس باکس بچه ها را از سرباز می کنند یا آنقدر کلاس تقویتی و هنری و انگلیسی در برنامه بچه ها می گذارند که بچه فرصت نفس کشیدن نداشته باشد. اگر هم دستشان به دهنشان نرسد هم که کوچه و خیابان را که از بچه نگرفته اند.
البته اگر پدر و مادری تصمیم گرفته تا وقت بیشتری برای بچه هایش بگذارد بد نیست نگاهی به کتاب مجموعه بازی های کودکان و نوجوانان بیاندازد. این کتاب توسط مهندس هادی پزشکپور تهیه شده و طیف وسیعی از بازی های کودکانه را برای سنین پیش دبستانی تا راهنمایی معرفی می کند. فصلهای اول کتاب به بررسی بازی و آثار تربیتی آن بر کودکان اختصاص داده شده است. تا صفحه 40 به تأثیر بازی در رفتارهای اجتماعی، آموزش قوانین، نقشهای اجتماعی و رشد خلاقیت کودک، رشد مهارتهای حرکتی و عواطف بچه ها پرداخته شده است. پس از آن چند نکته ایمنی برای حفظ ایمنی بچه ها ذکر شده است و در فصل بعد تعداد زیادی بازی معرفی شده است که اغلب بازی های چند نفره هستند و می توانند در مهدکودک، زنگ تفریح مدارس و پارکها اجرا شوند. بازی های این کتاب کمتر به وسیله خاصی نیاز دارند و وسایل مورد نیازآنها را در بیشتر خانه ها می توان به سادگی یافت یا از مغازه ها تهیه کرد. نقاشی ها و نمودارهای چاپ شده به اندازه کافی گویا هستند. بازیهای سنتی مثل تیله بازی، هفت سنگ،لی لی و .... بخش عمده ای از بازیهای این کتاب را تشکیل می دهند.
کتاب مجموعه بازیهای کودکان و نوجوانان توسط آشیانه کتاب منتشر شده است. چاپ اول کتاب متعلق به سال 1382 می باشد.
جوناتان لوینگستون مرغ دریایی جوانی است که علاقه ای ندارد با دیگر اعضای گله اش بجوشد. او گمان می برد که -به عنوان یک پرنده- هدف او از خلقت چیزی بیش از روزمرگی و دعوا بر سر تکه های ماهی است. جوناتان اعتقاد دارد که باید سعی کند تا بر تمام محدودیتهای پروازی خود غلبه کند تا به یک پرنده واقعی تبدیل شود و آرامش بیابد.
او پس از کوشش های بسیار چند رکورد پروازی را جابجا می کند اما فعالیت او برای عبور از سنتها از سوی والدین و هم نوعانش به سخره گرفته می شود و درنهایت او را از گروه مرغان دریایی طرد می کنند.
جوناتان به تمریناتش در تنهایی ادامه می دهد تا آنکه با دو مرغ درخشان برخورد می کند که توانایی پروازی چون خود وی دارند. آنها او را به تمرین در بهشت دعوت می کنند و جوناتان را با خود به بهشت می برند. جوناتان به تمرین پرواز در بهشت ادامه می دهد و پس از فراگرفتن غلبه بر تمامی مرزهای زمان و مکان تصمیم می گیرد که به سوی مرغان دریایی بازگشته و آنها را در یافتن راه های غلبه بر محدودیتهایشان یاری دهد.
جوناتان معدود یارانی می یابد اما همینکه آوازه اعمال او فراگیر می شود شاگرد ارشد او -فلچر- در حادثه ای می میرد. جوناتان در بهشت فلچر را می یابد و از او می خواهد تا تمرینهای پروازی اش را در سطحی دیگر دنبال کند اما فلچر خواستار آن است که به زمین بازگشته و آموزش نیمه کاره ی هنرآموزان مبتدی را از سرگیرد.
جوناتان و فلچر به زمین بازمی گردند اما زنده شدن مجدد فلچر از سوی دیگر مرغان دریایی قابل هضم نیست و عملی ناشی از روح شیطانی جوناتان تلقی می شود. جوناتان و فلچر از سوی مرغان دریایی مورد حمله قرار می گیرند. جوناتان به بهشت بازمی گردد و فلچر را برای آموزش دیگران بر روی زمین باقی می گذارد.
گفته بودم که اگر بخواهم 3 عنوان کتاب را برای تمام اعصار و تمام بنی بشر معرفی کنم اولینش شازده کوچولوی سنت اگزپری است. دومین کتاب از این فهرست 3 جلدی جوناتان مرغ دریایی نام دارد.
نویسنده این کتاب -ریچارد باخ- هم به مانند اگزوپری خلبان بود و همانند اگزوپری خلبان جنگی. باخ از نیروی هوایی آمریکا بیرون آمد ولی عشق به پرواز هیچگاه از وجودش بیرون نرفت و تقریبا تمامی کتابهایی که تا کنون نوشته است به نوعی به پرواز مربوط می شوند.
جوناتان مرغ دریایی پس از انتشار در سال 1970 بلافاصله در صدر فهرست فروش کتابهای آمریکا قرار گرفت و در حدود 1100000 نسخه از آن به فروش رسید و خالق گمنام خود را یک شبه تبدیل به میلیونر کرد.
باخ در نوشتن این کتاب تحت تأثیر آموزه های مسیحی و بودایی قرار داشته و عناصری از هر دو تفکر در کتابش به چشم می خورند. مسائلی مانند وجود عالم بالا، رسالت فرد برای نجات همنوعان،اهمیت پشتکار در یادگیری، حواریون، طی الارض، حرکت در زمان،جهانهای موازی و... مسائلی هستند که به نوعی در هر دو دین یا دست کم یکی از آنها دیده می شوند. تضاد جوناتان با سنتها -مانند عیسای ناصری- وی را در جامعه به انزوا می کشاند و در نهایت او مجبور به ترک جامعه خود به صورتی معراج گونه می شود.
جوناتان مرغ دریایی کتابی است کم حجم و گزیده گو. شاید به جرأت بتوان گفت که حتی یک پاراگراف اضافه در این کتاب نمی توان یافت. شخصیتهای داستان به خوبی معرفی شده اند و قابل درکند، چه شخصیتهای مثبت مانند جوناتان و استادان آسمانیش، چه شخصیتهای منفی مانند والدین او و رئیس گروه و چه شخصیتهای خاکستری مانند فلچر. آنها احساسات و انگاره هایشان را به گونه ای کاملا باور پذیر بیان می کنند.
باخ عقایدش درباره ذات بشر و سرنوشت انسان را در دهان شخصیتهای داستانش قرارداده است. گفتگوهای کتاب یادآور کتابهای افلاطون و گفتگوهای نقل شده از سقراط هستند. از نظر باخ هیچ مرز زمانی-مکانی برای انسان وجود ندارد و با تمرینهای ذهنی مناسب می توان تمامی این مرزها را در هم شکست. باخ می اندیشد که این نیروهای مافوق طبیعی در حقیقت مافوق طبیعی نیستند و امکاناتی هستند که در اختیار بشر گذاشته شد تا از آن بهره گیرد ولی توسط بیشتر مردم این امکانات ندیده گرفته می شوند و اگر کسی این توانایی ها را در خود بارور کند آنگاه توسط مردم غیرطبیعی به نظر می رسد.
تصویر سازی های داستان زیبا هستند و خواننده را با خود همراه می کنند و خواننده خود را واقعا در کنار دریا می یابد. عکسهای زیبای کتاب از مرغان دریایی هم بیشتر این فضای ذهنی را برای خواننده تداعی می کننند.
از این کتاب ترجمه های زیادی به فارسی در دست است. ترجمه مورد علاقه من ترجمه خانم سودابه پرتویی است. خانم پرتویی با عوض کردن نامهای انگلیسی کتاب به فارسی (آذرباد به جای جوناتان، رزمیار به جای فلچر و...) حلاوت زیادی به کتاب بخشیده اند. ترجمه ایشان یک دست و روان است و واقعا خواندن این کتاب را به تجربه ای دلنشین تبدیل می کند.
چندجمله ای از کتاب نقل می کنم و اگر بیشتر علاقه دارید می توانید تمام آن را از اینجا دانلود کنید:
آذرباد: چه کسی مسئولیت را بهتر از آن مرغ دریایی می فهمد که مفهوم و هدف والاتری در زندگی می جوید؟
برناک: بهشت زمان و مکان نیست. بهشت به سرحد کمال رسیدن است.
آذرباد: تنها قانون آن است که شما را به آزادی روحی برساند، قانون دیگری وجود ندارد!
آذرباد: وقتی کسی هدفی غیر از آنکه همه دارند دنبال کند، یا می گویند خدا است و یا شیطان.
آذرباد: مگذار شایعات نادرستی درباره ی من بسازند و مرا مافوق دیگران بدانند، من یک مرغ دریایی هستم و دوست دارم پروازکنم و این کار ممکن است.
رزمیار: پیش از هر چیز باید درک کنید که مرغ حقیقت تصویرنامحدود و پایان ناپذیری است از آزادی... و سرتاسر کالبد شما چیزی جز اندیشه تان نیست!
رزمیار با خود اندیشید: بله آذرباد... درست است... حدودی وجود ندارد...
چگونه بی قرار باشم
مگر قرار نبود...
چگونه دست دلم را بگیرم
و در کنار دلتنگی هایم
قدم بزنم در این خیابان
که پر از چراغ وچشمک ماشین هاست
نه آقایان!
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
من آداب دلبری نمی دانم
کرشمه بلد نیستم
من تنها مادری نگرانم
مادری نگران برای دخترم
مادری نگران برای مادرم
مادری نگران برای تو
که سرفه می کردی
و صدایت
گرفته به گوش می رسید...
راضیه بهرامی-یادش بخیرهای لعنتی-انتشارات آهنگ
قبلا از تذکره الاولیا نوشته بودم. گفته بودم اگر به جمله جالبی برخوردم اینجا می گذارمش. حال:
عین القضات همدانی
چون حدیث مردان خداکنند، تو گنگ و لال و کور وکر باش تا بود که روزی تو نیز دزیده نظری کنی.
ایمان دو نیمه است: نیمه ای صبر و نیمه ای شکر. صبر در فراق و شکر در وصال.
بباید ترسید از آن خدای که داند فردا چه خواهد بود.
ای دوست عمل صالح سبب هدایت است اما عادت نه از طاعت بود.
جهد کن تا پیوسته از مال و جاه تو، راحتکی به مستحق برسد و اگر صاحبدل از تو آسایش یابد، آن را عظیم دولتی دان.
چون اعمال از راه عادت بود نه به فرمان صاحب دل، آن را هیچ ثمره نبود جز زیادت نفاق و ریا و شرک و عجب و دیگر صفات مذموم.
جوانمردا! بلند بختان مریدان، راه به اهل کمال ببرند از پیران و بی دولتان مردم با مدبری بمانند چون خود!
شقیق بلخی
راه خدای در چهار چیز است، یکی امن در روزی و دوم اخلاص در کار و سوم عداوت با شیطان و چهارم ساختن مرگ
ادامه مطلب ...