متن ترانه ی bang bang از نانسی سیناترا
I was five and he was six
من 5 ساله بودم و اون 6 ساله
We rode on horses made of sticks
اسبهای چوبی مون رو می تازوندیم
He wore black and I wore white
اون مشکی پوشیده بود و من سفید
He would always win the fight
اون همیشه برنده بود و من بازنده
Bang bang, he shot me down
بنگ بنگ، اون به من تیر می زد
Bang bang, I hit the ground
بنگ بنگ، من می افتادم زمین
Bang bang, that awful sound
بنگ بنگ، چه صدای توپی!
Bang bang, my baby shot me down
بنگ بنگ، عشق م منو ناکار می کرد
Seasons came and changed the time
فصلها پشت سرهم گذشتن
When I grew up, I called him mine
وقتی که بزرگ شدم بهش گفتم که اون مال منه
He would always laugh and say
اون همیشه می خندید و می گف:
"Remember when we used to play?"
"اون روزا که بازی می کردیم یادته؟"
Bang bang, I shot you down
بنگ بنگ، من بهت تیر می زدم
Bang bang, you hit the ground
بنگ بنگ، تو می افتادی زمین
Bang bang, that awful sound
بنگ بنگ، چه صدای توپی؟
Bang bang, I used to shoot you down
بنگ بنگ، قبلنا ناکارت می کردم
Music played and people sang
موزیک نواخته می شد و مردم می خوندن
Just for me the church bells rang
فقط برا من بود که زنگهای کلیسا نواخته می شدن
Now he's gone. I don't know why
حالا اون منو قال گذاشته اما نمی دونم چرا
And till this day, sometimes I cry
و تا امروز گه گاهی گریه می کنم
He didn't even say goodbye
اون حتی یه خداحافظی هم نکرد
He didn't take the time to lie
حتی یه بهونه هم سر هم نکرد
Bang bang, he shot me down
بنگ بنگ، اون به من تیر می زد
Bang bang, I hit the ground
بنگ بنگ، من می افتادم زمین
Bang bang, that awful sound
بنگ بنگ، چه صدای توپی!
Bang bang, my baby shot me down
بنگ بنگ، عشق م منو ناکار می کرد
ترجمه از خودم
مطلب زیر معرفی یک کتاب است که یکی از عزیزان خواننده فرستاده اند و متاسفانه بدون اینکه ذکری از نام خود بکنند. با تشکر از ایشان
رضا کیانی موحد
دوران حکومت کوتاه نادر با درخشش در عرصههای منازعات بی پایان و متعدد نظامی داخلی و خارجی همراه بود.
لشکرآراییها و دشمن کشیها و جنگ و نزاعهای متعددی هم که به وقوع
میپیوست، با وجود همه شرایط نامساعدی که پدید میآورد، در کل مسئله از
مرکزیت سیاسی کشور و تشکّل ملت کم نمینمود.
روستا مرد ابیوردی که از نظر نظامی و قابلیتهای سوق الجیشی بی نظیر بود،
نمیتوانست به سادگی بفهمد که فاصله راه تکیه بر ملت داشتن و یا سر نیزه و
زور را واسطه اصلی و معتبر کار ملک شمردن چقدر زیاداست،او فرزند شمشیر و
پرورده شمشیر و حاکم بر شمشیر بود و جز این نمیدانست که خودی و بیگانه و
دوست و دشمن همه را با یک شمشیر براند.
نادرقلی افشار، موسس سلسله افشاریه، در سال 1606 خورشیدی در درگز متولد
شد. نام پدرش امامقلی، از قبیله کوچک قرخلو، یکی از تیرههای ایل افشار
بود. او دوازده سال بر ایران حکومت کرد و پایتخت وی شهر مشهد بود.
نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی فلات
ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی، کوشید تا استیلای تاریخی
کشور را به آبهای شمال و جنوب تثبیت کند.
موضوع بررسی سیاستهای نظامی نادر از دو جنبه حائز اهمیت است:
اول: ایران دچار فروپاشی در میانه قرن 18 و پس از سقوط صفویه را به انسجام و بازگشت به مرزهای پیشین رساند؛
دوم: رویکرد و سیاست نظامی نادر بومی و مبتنی بر حمله برق آسا و غافلگیرانه بود.
علی غلامرضایی «اندیشه نظامی نادر قلی افشار» را در هشت فصل به شرح زیر تألیف کردهاند:
فصل اول- بررسی منابع اصلی
فصل دوم- اوضاع ایران در آستانه ظهور نادر
فصل سوم- اقدامات سیاسی نادر قبل از نیابت سلطنت و دفع افغانان
فصل چهارم- اقدامات سیاسی نظامی نادر در دوران نیابت سلطنت
فصل پنجم- تثبیت قدرت و فتوحات مهم نادر
فصل ششم- جنگ با عثمانیها
فصل هفتم- انحطاط حکومت نادر
فصل هشتم- ارتش نادر
در پایان نیز منابع و ماخذ استفاده شده در کتاب ذکر شده است.
«اندیشه نظامی نادرقلی افشار» را انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش
جمهوری اسلامی ایران در زمستان 90در 166 صفحه منتشر کرده است.
شماره بازیابی این کتاب در کتابخانه شماره یک مجلس شورای اسلامی 472630 میباشد.