یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

حرف مفت زدن کنتور نمیندازه

نقل است که وزیر تبلیغات هیتلر، گوبلز، همیشه می گفت که دروغ هر چی بزرگتر باشد مردم آن را راحت تر باور می کنند. روی همین حساب مردم ایران عادت کرده اند به دروغهای شاخدار گفتن. ظاهرا عوام و خواص هم ندارد. دردی است که همگان به یک اندازه گرفتارش هستند. چون گفته اند که کنتوری برای حرفهای بی ربط نساخته اند، هر حرف بی سند و مدرکی را که به ذهنشان برسد تحویل مخاطب می دهند. نمونه زیر را نگاه کنید



این برادر که اصولا فرق آرت و آرک را نمی داند به گونه ای درباره ریشه ی لغوی این کلمات صحبت می کند که انگار استاد زبان شناسی است. یکی هم نیست بگوید که مرد حسابی! اگر قرار است ریشه کلماتی که به ورزشهای دیگر اشاره می کنند حتما به آن زبان اولیه باشد پس چرا انگلیسی ها به کشتی و چوگان نمی گویند کشتی و چوگان.

نمونه دیگرش ابله زیر است


حضرت استاد می فرمایند که وقتی صحبت دین می شود به تاریخ دین کاری نداشته باشید چون معلوم نیست که تاریخ تا چه اندازه درست باشد. خوب احمق! اگر  تاریخ را قرار است که کنار بگذاریم باید خود قرآن را هم کنار بگذاریم. قرآن گذشته از هر چیزی یک هویت تاریخی است. از کجا معلوم است که در 1400 سال گذشته درست و بدون تغییر و تحریف به دست توی الاغ رسیده باشد.
اما خرابی اوضاع فقط محدود به اینها نیست. حضرت استاد رائفی پور هم تحلیل خودشان را از قضایا دارند.

این یکی دیگر نیازی به توضیح دادن نداشت بس که استاد از مرحله پرت تشریف دارند. ماشالله خیلی هم حرف درست و حسابی می زند از همه انتظار دارد که ندای هل من مبارزش را لبیک بگویند.
اما وقتی بحث پرت و پلا گفتن باشد هیچ ایرانی به پای کارشناسان رادیو و تلویزیون نمی رسد.


این بزرگوار به هیچ کتاب تاریخی مراجعه نکرده که بخواند در طی پروژه آپولو 24 فضانورد آمریکایی به خارج از جو زمین رفتند و از میان آنها 12 نفر پای بر کره ماه گذاشتند. تنها دلیلی هم که بر ادعای خود دارند این است که اگر آن موقع توانستند بروند چرا الان نمی روند. مثل این است که کسی قله اورست را فتح کرده باشد، بعد از او بپرسند تو که پارسال رفتی قله اورست چرا امسال نمی روی؟ پس معلوم می شود که همان پارسال هم دروغ گفتی که رفتی اورست را فتح کردی. منطق را می بینید. البته این بنده خدا تقصیر ندارد. وقتی که بزرگترین فیلسوف معاصر استاد دینانی حرفهایی درباره تاریخ فلسفه می زند که آدم شاخ در می آورد


حضرت استاد می فرمایند نه تنها ما در دوره هخامنشی و اشکانی فیلسوف داشته ایم، بلکه بزرگان فلسفه یونان از فلاسفه ما فلسفه را یادگرفته اند. زهی بی انصافی! استاد دینانی بد نیست که یک کتاب تاریخ فلسفه هم بنویسد. اما مشکل فقط به دانشگاه ختم نمی شود. متاسفانه در حوزه هم اوضاع همین قدر خراب است و هر کسی هر چیزی را که به ذهنش می رسد بر زبان می آورد


حضرت استاد چون که فقط عقاید خودش را عین اسلام می داند و بقیه فرقه های مسلمان را از دم کافر می انگارد و از آنجا که تنها خبر خوشی که به گوشش رسیده است خبر انقلاب اسلامی بوده است ( که اتفاقا برای این عزیز دل خبر درستی هم بود چون اگر انقلاب نمی شد ایشان را از میدان انقلاب به بالا اصلا راه نمی دادند) حالا توهم برش داشته که در 1400 سال گذشته تنها یک خبر خوش برای اسلام وجود داشته و آن هم خبر وقوع انقلاب اسلامی بوده است. یعنی مثلا خبر متولد شدن حسنین، امام جعفر صادق و بقیه ائمه و بزرگان دین هیچ کدام خوشحال کننده نبودند. فقط و فقط خبر وقوع انقلاب اسلامی برای مسلمانان مهم بوده است و بس.

خلاصه که آی مردم! اوضاع بسی خراب اندر خراب است. ما اگر از کرونا هم جان سالم به در ببریم از این پرت و پلاهایی که هر روز و هر شب می شنویم و تکرار می کنیم جان به سلامت به در نخواهیم برد. این خط و این نشان!

بانکداری اسلامی پر... قرض الحسنه پر

https://s19.picofile.com/file/8438769918/Screenshot_2021_07_19_08_35_27.png

تصویری که در بالا ملاحظه می کنید اسکرین شات نرم افزار بانکی ملت هست برای واریز وجه توسط سامانه ساتنا. همان طور که ملاحظه می کنید برای واریز کردن وجه به حساب کسی یکی از موارد بالا را باید انخاب کنید و البته قرض الحسنه در میانشان نیست. یعنی از نظر مسئولین نامحترم بانک ملت ممکن هست که شما برای خیره به کسی پول بدهید ولی غیرممکن است که به کسی قرض الحسنه بدهید چون اگر ممکن بود این آقایون عقلا عقلشان می رسید و یک گزینه هم برای آن قرار می دادند.  خداوند آخر و عاقبت همه را به خیر کند.

بی شعور

از بیشعوری ملت ایران همین بس که وقتی سوار ماشین هستن و میخوان به عابر سلام بدن بوق میزنن

مرد دیدی بکش روت!

https://s17.picofile.com/file/8426241268/7990.jpg

یکی دیگه از کارهای شیدا اینبار با مداد رنگی

روز مهندس، روز دکتر، روز پرستار، روز زن، روز مرد، روز کوفت، روز درد .... این همه سالگرد و مناسبت (که همه بر اساس سالروز تولد بزرگان دین و دانش هم نامگذاری شده اند) مرهمی است بر عقده ی حقارت متوسطین سطحی جامعه. (منظورم از متوسط آدمها طبقه ی متوسط نیس بلکه خود آدمهای متوسطه). که بچسبونن خودشون رو به همون بزرگان و احساس بزرگی کنن. احساس زنده بودن کنن. احساس مفید بودن کنن.

یعنی کیا دقیقا سطحی و متوسطن؟ از دید من کسانی که توی زندگی شون از خودشون هیچی ندارن. به طرف میگی تو زندگی ت چی داری؟ میگه یه دختر دارم که نقاشی میکشه این هوا! خوب الاغ! دخترت نقاشی میکشه برای دل خودش به توچه؟ به اون یکی میگی تو چی داری؟ میگه یه ماشین تویوتای نمیدونم چی چی دارم. این رو هم که کارگر چینی بدبخت مونتاژ کرده، خودت چی داری؟ خونه دارم؟ اون رو هم که مهندس محسنی یا اوس محسن معمار ساخته. خلاصه به همه چیز و همه کس ارجاع میده جز خودش...

این آدمها کسانی هستن که خودشون رو از همه سر می دونن ولی اگه عمق زندگی شون رو شخم بزنی چیزی جز یه لوزر خاک بر سر نیستن. نه فتح قله ای به نامشون ثبت شده، نه اختراعی، نه ابداعی، نه نوآوری، نه راهکار جدیدی، نه رکوردی، نه هیچی. از وقتی که وارد بازار کار میشن تا وقتی که ریغ رحمت رو سرمیکشن تمام روزهاشون کپی پیست روز اوله، نه بالاتر نه پایین تر، نه بهتر نه بدتر. طرف افتخارش اینه که 20 ساله تعمیرکار خودروئه... میگی خوب! تو این 20 سال شده به فکر بیفتی که یه بارم شده خودت یه ماشین دست ساز بسازی؟ اون یکی 30 ساله توی فلان اداره س(مثلا شهرداری) میگی خوب! شده تا حالا فکر کنی که یه پروسه ای رو برای ارباب رجوع کوتاه ترش کنی؟ اگه قراره فلان مجوز رو بگیره به جای اینکه یه هفته وقتش تلف بشه کاری بکنه که دو روزه کارش راه بیفته؟ اون یکی 30 ساله دکتره. هنوز همون قرص و قطره ای رو به حلق مریض ش میریزه که 30 سال قبل توی دانشکده بهش یاد دادن. نامرد حتا اطلاعات دارویی ش رو هم به روز نمی کنه... خلاصه که این آدمها میشن آدم متوسط و سطحی.

https://s16.picofile.com/file/8426245684/20180827_WA0011.jpg

ماشین دست ساز توسط یه نخبه

این پرت و پلاها که میگم البته درباره ی اونهایی هست که حالا هر جور شده دستشون به دهنشون میرسه. وگرنه صحبت کردن از خلاقیت سر کلاس برای ابداع روشهای جدید آموزش از معلم حق التدریسی که سه ماه سه ماه حقوقش عقب افتاده و مستاجره و دخترش بیماره که اصلا خریته. من درباره ی این افراد (که ب برکت سیاستهای داهیانه ی آقایون احمدی نژاد و روحانی تعدادشون روز به روز م داره بیشتر میشه) نه صحبت می کنم و نه قضاوت.

اما طبقه الیت جامعه... الیت کیه؟ به نظر من آدم نخبه کسیه که اگر بهش مسیج بدی که مهندس روزت مبارک در جواب ت فحش خارمادر بده... اگرم حضوری روز مرد رو بهش تبریک بگی در بهترین حالت بهت بگه: مرد دیدی بکش روت! و در بدترین حالت هم با لنگه کفش بکوبه تو ملاج ت. این آدم رو اگه جایی دیدی سفت بچسب که ارزش داره جون ت رو به خاطرش بدی.

پی نوشت: حالا ممکنه بپرسی : خود که این همه گوز گوز می کنی و زر مفت میزنی از خودت چی داری؟ راستش ..... من؟ خوب! من بلدم جوک تعریف کنم. اون همکارام که پای بساط جوک تعریف کردن م بودن دقیقا می دونن که چی میگم.... حالا خیلی با بضاعت نیستم ولی باز وضعیتم از فقر مطلق و جمود ذهنی متوسطین سطحی بهتره.


Genre : Being Too Nice Is Not That Nice

این مطلب رو خیلی وقت قبل یه جایی خوندم... بازنشر ش رو مناسب دیدم.... امید که ...


من مرکز کهکشانم و تو روبروم نشستی ومی‌خوام از سرگردونی درت بیارم. می‌گم که از فکرای بیمارگونه نترس. از رؤیاهای مهارگسیخته نترس. وقتی خودت هستی وخودت، ذهنتو ول کن بذار جولان بده. توی کلۀ آدم مرزی وجود نداره. قلمرویی بی‌انتها دربست در اختیار تو. شجاع باش و بتازون. حتی برو جایی که عرب نی انداخت. نترس از فکرای کج و مُعوَج، مالیخولیایی، مریض، ناجور، ضداخلاقی، یا هرچی. اگه چیزی به ذهنت اومده معنیش اینه که وجود داره. پس بذار بیاد جلو حرفشو بزنه. نترس. چیزی نمیشه که. کسی هم نمی‌بینه و نمی‌فهه.

اصلاً گاهی این فکرای ناهنجار لازمن. این حق توئه که تو رؤیاهات هر کاری خواستی بکنی.عشق و نکبت رو به پای هرکی که می‌خوای بریزی. به هرکی دلت خواست نزدیک بشی و چوب توی ماتحت هرکسی بکنی که دلت بخواد.فحش بدی، لگدمال کنی، تیربارون کنی، انتقام بگیری یا تحقیر کنی. همه‌مون یه لیست نـفـرت داریم از آدمایی که می‌خوایم سر به تنشون نباشه. اگه بگی نداری به خودت دروغ گفتی، نه من. اگه دوست داری با تراکتور از روشون رد شو. اگرنه، اره‌برقی رو امتحان کن. تو آزادی. و این آزادی چیزی نیست که بشه ازت گرفت. گناهی در کار نیست. اگه تو ذهن سالمی داری، یه مقدار فکرای بیمار هم باید اون تو باشه، بـایــد. فقط دیوونه‌ها هستن که صد در صد سالمن.

اصلاً تقصیر اون کسیه که اولین بار گفت ذهن آدم مثل یه لوح سفیده و باید همونجوری تمیز حفظش کرد. دیگه بی‌ربط‌‌ تر از این نمیشه. مگه نمی‌بینی بچه‌های سه-چهار ساله چقدر شرورن. چون آزادتر از ما هستن. با خودشون راحتن و افکار پلیدشونو هفت تا سوراخ قایم نمی‌کنن. نمی‌گم آدم بدی باش و کارای دیوانه‌وار بکن. نه. ولی طبیعت انسانی خودتو باور کن و بذار بیکرانگی(بی سر و ته گی) فکرت، آزمایش کنه همه‌چی رو. به رؤیا و رؤیاپردازی احترام بذار از اینکه بالاخونه رو با ایلوژن‌ها و ایماژ ها پر کنی نترس. اون بالا، توی کلۀ مخروطیت، هیچی زشت نیست و توی رؤیاهات اگه لازم بشه می‌تونی با پیژامه تا میدون ونک هم بری....

می‌بینم که حرفام حسابی روت اثر گذاشته و با بازوکــای خیالی داری سوراخ سوراخم می‌کنی. پدرسگ، تو لیستت بودم؟