زبانش خیلی خوب بود. فارسی را با ته لهجه انگلیسی حرف می زد. روش ابتکاری و جالبی هم برای آموزش داشت که هم گیرا بود و هم خسته کننده نبود. هر چه که بود استاد بی نظیری بود....
ادعا کرد که می تواند برای هر ضرب المثل فارسی یک معادل انگلیسی پیداکند.
گفتم:«به شتره می گن چرا شاشت پـَـسه؟ مگه آخه چی چیم مثه همه کــَسه!»
با تعجب گفت:«چی؟!!»
تکرار کردم برایش:«به شتره می گن چرا شاشت پسه؟ مگه آخه چی چیم مثه همه کـَسه!»
گفت:« تا به حال حتی فارسی ش را هم نشنیده بودم.... »
گفتم:«حالا که شنیدی.»
گفت:« معنی ش می شه چی؟»
گفتم:.....
علی شریعتی در جایی نقل می کند که روزی سقراط در خیابان قدم می زد. پشت ویترین یک طلافروشی متوقف می شود و با حیرت به جواهرات و زیورآلات خیره شد. سرش را کمی تکان داد و گفت: «چه چیزها در دنیاست که حتی سقراط هم از آنها سردر نمی آورد.»
شده است حکایت ما و سیزده به در -یعنی امروز- و مردم طبیعت دوست. هر چه فکر می کنم این جماعت را با طبیعت چه کار است سر درنمی آورم. چرا باید در یک روز خاص همه مردم سوار ماشین هایشان شده بروند چمنی گیر آورند و سفره ای بگسترانند و اطرافشان را به کثافت بکشانند؟!
به هرحال برای من یکی که سیزده به در تنها روز عزاست.