از جمله کسانی که به دقت نوشته هاش رو دنبال می کردم یکی هم این خواهرمون بود که درباره ی خاطرات دوران بچگی و بزرگسالی ش می نوشت. داستانش که به اواخرش رسید وبلاگش رو جمع کرد و رفت یه و بلاگ دیگه زد و شروع کرد به نوشتن از آمال و آرزوهاش.... دست آخر اون یکی رو هم بست و رفت.... کجا؟ نمی دونم... شاید توئیتر و شایدم اینستا.... کسی که کرم نوشتن داره همیشه یه جایی رو برای نوشتن پیدا می کنه. بخوانید و عبرت بگیرید.